چکیده:
سپاس خداوند،پروردگار جهانیان را که انسان را از نطفهای آمیخته بیافرید و او را بیازمود و شنوا و بینایش کرد و این پدیدار شدن از نطفه را سنتی پایدار قرار داد که هرگز در آن تغییری یا برای آن جایگزینی نخواهی یافت. درود و صلوات بر پیامبر خاتم و رسول گرامی او که فرمود: «نکاح سنت من است،هر که از این سنت روی برتابد از من نیست.» هم درود بر خاندان پاک و پیراسته او. لقاح خارج رحم(1)،یا تولید انسان بیرون از رحم،بدون آمیزش مشروع یا نامشروع و همچنین تولید درون رحمی انسان،از طریق کاشتن یا تلقیح(2)،از مسائل نوخاستهای است که به اقتضای گذر زمان و دگرگونی دوران روی کرده است.
خلاصه ماشینی:
"اما دقتی بیشتر در صورت مسأله این شبهه را از جان میبرد؛چه،تلقیح در این جا، نه به ریختن منی مرد در رحم زن،بلکه به این است که منی تجزیه و از میان اسپرمهای فراوان موجود در رحم زن(2)،اسپرمی که زنده و سالم و برخوردار از شرایط لازم برای ماندن است،گزینش و هرگونه میکروبی از آن زدوده و سپس همین اسپرم گزیده،در جزئی که در رحم پدید آمده است،آن هم در فضایی بیرون از رحم تلقیح شده و این،به معنای ریختن منی در رحم و جای دادن نطفه در آن نیست،مرگ این که گفته شود:«نطفه»همه و همچنین جزء به جزء اجزای موجود در منی را در برمیگیرد و «استقرار دادن»نیز،اختصاصی به استقرار از راه طبیعی ندارد و اطلاق« من أقر نطفته فی رحم یحرم علیه »این صورت را هم در بر میگیرد.
زنی است که جنین در رحم او کاشته شده است و اگر وی،دارای شوهر باشد و بگوییم معنای:« الولد للفراش »چیزی جز خود فراش[یا زن و شوهر کنونی او]نیست، فرزند به شوهر آن زن نیز نسبت داده خواهد شد؛اما اگر بگوییم معنای« الولد للفراش »آن است که فرزند از آن کسی است که آن فراش و بهره بردن از او برایش حلال است(چونان که همین نیز حق است و از روایات نیز همین بر میآید)نتیجه آن میشود که فرزند،به مردی که اسپرم از اوست تعلق یابد و هیچ وجهی برای نسبت دادن او به زن و همچین شوی او نماند،مگر آن که گفته شود گر چه پدر ناشناخته است، ولی زن به آن دلیل که فرزند را در دوران جنینی پرورانده و تغذیه کرده است،از باب الحاق به باب رضاع،مادر اوست."