چکیده:
از زمان تدوین قانون اساسی مشروطه اول عثمانی در سـال ١٨٧٥م / ١٢٩٣ق بحث ها و اظهار نظرهای گوناگونی درباره آن پدید آمـد و توجـه اندیشـمندان و محققان به آن جلب شد. جلال نوری، یکی از اندیشمندان عثمانی در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم از افراد صاحب نامی بود که به قانون اساسی مشـروطه اول عثمانی توجه کرد. او با تامل در محتوای قانون اساسـی، کاسـتیهـا و نقـاط قوت آن را یادآور شد و کارکرد آن را در ترقی جامعه عثمانی نقـد کـرد. نحـوة رویکرد جلال نوری به قانون اساسی مشروطه اول ، مساله ای است که در تحقیـق حاضر بررسی میشود و با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از آثار نویسنده و منابع تاریخی آن زمان ، به این پرسش پاسخ داده میشود که جلال نـوری چـه نقشی برای قانون اساسی مشروطه اول عثمانی در ترقی آن جامعه قائل میشد؟
خلاصه ماشینی:
این تحقیق بـا روش توصیفی و تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش خواهـد بـود کـه جـلال نـوری در رویکرد انتقادی به قانون اساسی مشروطۀ اول ، چه ارتباطی میان قانون اساسـی و امکـان ترقی جامعۀ عثمانی برقرار میکرد؟ لازم به توضیح است که درباره جلال نوری و اندیشه و اقدامات او، مطلب قابل توجهی در تحقیقات فارسی وجود ندارد و شخصیت او برای جامعۀ ایرانی ناشناخته اسـت ولـی در تحقیقات ترکی درباره ابعاد گوناگون اندیشۀ او از جمله اتحاد اسلام ،١ نگـاهش بـه دانـش تاریخ و مسأله انحطاط عثمانی مقاله هایی نوشته شده است کـه در مـتن تحقیـق از آنهـا استفاده خواهد شد.
به اعتقاد او، مدحت پاشا به عنوان عامل اصلی مشروطۀ اول عثمانی و تدوین قانون اساسی مربوط به آن ، فاقد صلاحیت لازم برای این امر بود.
بیتوجهی به سنت ها جلال نوری معتقد بود که تدوین کنندگان قـانون اساسـی مشـروطۀ اول عثمـانی بـا نگاهی سطحی ترقی، تکامل ، ثروت ، علم و رفاه اروپاییها را دیده اند و بـرای رسـیدن بـه سطح اروپا، مهم ترین قانون آنها؛ یعنی قانون اساسی را اقتباس کرده اند و این مسأله در بی توجهی کامل آنها به سنت های جامعۀ عثمانی صورت گرفته اسـت .
به اعتقاد جلال ، تدوین کنندگان قانون اساسی میتوانسـتند بـا توجه به آموزه های اسلامی و تاریخ اسلام ، همانند قوانین اساسی غربی که منبعـی بـرای تدوین قانون اساسی مشروطۀ اول عثمانی قرار گرفتنـد اصـل تفکیـک قـوا را بـه عنـوان ابزاری برای محدودیت قدرت به کار گیرند.