چکیده:
مساله تکنولوژی در کنار بسیاری از مسائل دیگر از جمله مباحث مطالعات میان رشته ای هم محسوب می شود که از نیمه دوم سده بیستم بدین سو با توجه به عاجز بودن یک شاخه از پاسخ به پرسشهای مهم به وجود آمده اند. این مساله ابتدا در فلسفه تکنولوژی به صورت نسبت میان فلسفه و تکنولوژی خود را عیان نمود. به این معنا که پیشتر این نکته مدنظر قرار گرفت که فیلسوفان در باب تکنولوژی چگونه و به چه طریق سخن میگویند و دیدگاه تحلیلی در مورد تکنولوژی واجد چه ویژگیهایی است. مارتین هایدگر مهم ترین متفکری است که در باب تکنولوژی سخن گفته و تامل فلسفی در باب تکنولوژی را از دیگر تاملات در این مورد جدا کرده است و همچنین نسبت میان این دو عرصه را موضوع تفکرات فلسفی خویش قرار داده است. رویکردهایی که این نسبت را پررنگ می کنند اکثرا یا آرمان شهری یا ویران شهری هستند. یعنی یا از تکنولوژی به مثابه محوری برای رسیدن به یک جامعه ایده آل یاد می کنند یا آن را عاملی برای اضمحلال شخصیت و هویت بشر قلمداد می نمایند. اولا از آنجا که در پدیدارشناسی تکنولوژی، آنچه به مرحله ظهور می رسد، در پرتوی نسبت علت و معلولی آشکار می شود، خداوند در این پرتو می تواند به یک علت فاعلی صرف تقلیل یابد، دیگر جایی برای لحاظ خداوند به عنوان منشاء ذاتی تمام علل باقی نمی ماند. ثانیا بنابر تصور عرفی، تکنولوژی ابزار است و پیشرفت آن ما را به آرمان شهر هدایت می کند اما ظاهرا سر از ویران شهر درآورده ایم. ویران شهری که انسان در آن در برابر خداوند قد علم نموده و محور همه چیز دانسته می شود و ثالثا الهیات عقلی با تکنولوژی به عنوان یک پروسه که از درون آن، مفهوم جهانی شدن بیرون می آید، تعامل و سازگاری دارد.
خلاصه ماشینی:
جالب تر از آن ، اين نکته است که علم فيزيک جديد به عنوان يکي از علوم دقيقه ، آزمايش و تجربي بودن آن به اين دليل نيست که براي پرسش درباره طبيعت از دستگاه يا وسايل آزمايشگاهي استفاده مي کند بلکه برعکس فيزيک ،حتي در سطوح نظريه محض ، طبيعت را به گونه اي برپا مي کند که خود را به منظور طرح اين پرسش تنظيم مي کند که چگونه طبيعت زماني که اين گونه به طور کاملا منظم برپا شد، خود را نشان مي دهد؟ ابهامي که در اين قسمت از بحث وجود دارد و زمينه ساز پرسش جديدي مي گردد اين است که آيا علوم طبيعيـ رياضي حدود دو قرن قبل از تکنولوژي جديد پديد نيامدند؟ اگر چنين است پس چگونه امکان دارد که در همان زمان توسط تکنولوژي جديد ايجاد شده و به خدمت آن درآمده باشند؟ واقعيت امر اين است که تکنولوژي جديد، از زماني آغاز مي شود که خود را بر علوم دقيقه استوار مي کند.
ه) رابطه الهيات عقلي و تکنولوژي ١-صرف نظر از نحوه استيلاي تقدير انکشاف ، عدم استتاري که در اين تقدير نهفته است اين خطر را دربردارد که انسان در مورد امر نامستور مرتکب خطا شود و آن را بد تعبير کند و ممکن است که هر آنچه به مرحله ظهور مي رسد خود را در پرتو نسبت علت و معلولي آشکار نمايد.