چکیده:
از زمان ظهور اسلام، مسیحیت فعالیت تبشیری خود را نسبت به مسلمانان، در اشکال متفاوتی انجام داده است. در این زمینه، می توان به رویکرد انفعالی، هجومی، فرهنگی و دیالوگی اشاره کرد. این مقاله، با روش اسنادی ـ تحلیلی و با هدف تبیین مواضع تبشیری واتیکان نگارش یافته، و به بررسی این مدعا می پردازد که کلیسا با رویکردهای گوناگون به فعالیت تبشیری در جوامع اسلامی پرداخته است. این پژوهش، درنگی است که مسیر گفت وگوی بین الادیان، به ویژه اسلام و مسیحیت را حساس و پیچیده نشان می دهد و موجب درک عمیق از گفت وگو در قالب تبلیغ و تبشیر می شود؛ نکته ای که شایسته توجه دانشمندان، مجریان و سیاست گذاران گفت وگو است.
Since the advent of Islam، Christianity has conducted its different missionary (annunciation) activities in relation to this religion. In this regard، we can refer to reactionary، assaulting، cultural and dialectical approaches. The present paper was conducted with the aim of elaborating on the missionary positions of Vatican، and investigates the claim that Church has used different approaches to conduct its missionary activities in Islamic societies. A documentary-analytical method is used in this research. It is a sort of intermission which shows that the process of dialog among religions، especially between Islam and Christianity، is a critical and complex process، and makes us to deeply understand this dialog in the form of propagation and missionary. This issue is of great importance for scholars، administrators and policy makers of this dialog.
خلاصه ماشینی:
"این ساختار تبشیری، گرچه پس از سپری شدن یک دوره طولانی از فعالیت تبشیری مسیحیت نظاممند شده است، اما ساختاری است که پس از نهضت اصلاح دینی در واتیکان تثبیت یافته و بهعنوان یک دستاورد تبلیغی الگویی برای سایر ادیان تبلیغی بوده و درخور توجه جامعه تبلیغی، بهویژه حوزههای علمیه شیعی است.
شاهد این ادعا این است که پاپ در همان سالی (1285م) که پیشنهاد حمله به مسلمانان را دریافت کرد، در حال راهاندازی مرکزی در واتیکان، برای فراگیری زبانهای شرقی بود (الحاج، 1991، ص 43)، یا در زمان پاپ اینوسنت چهارم، وی در یک تجمع اسقفی که بهمنظور برقراری ارتباط با مغولها و تبلیغ مسیحیت در مناطق مفتوحه آنها تشکیل شده بود، دستور اعزام دو هیئت سیاسی ـ مذهبی را به مشرقزمین صادر کرد (اشپولر، 1365، ص 230؛ بیانی، 1367، ص 178)، نقل شده است که یادداشتها و گزارشهای این هیأت توانست اطلاعات مورد نیاز را برای آشنایی با فرهنگ، آداب و رسوم، اوضاع سیاسی و اقتصادی مناطق شرقی در اختیار کلیسا قرار دهد و زمینة حضور فرقههای مختلف کاتولیک بهعنوان نمایندگان دولت شهر واتیکان به مشرق زمین برای تبلیغ و ترویج مسیحیت فراهم کند که در قبال رویکرد هجومی و تخریبی مسیحیت در این دوره، نقطه مثبت تلقی میشود (ویلتس، 1353، ص 10ـ11).
اما علیرغم فراز و نشیبهای احتمالی در دوره تبشیر فرهنگی، میتوان روح تغییر در آن را در نامة پاپ پیوس دوم به سلطان محمد دوم، فاتح خلیفه عثمانی مشاهده کرد که در بخشی از نامه آورده شده است: اگر هیچ اشکالی بر قوانین شرع شما (اسلام) نمیشد کرد، جز همین قدر که قانونگذار شما بحث درباره آن را ممنوع کرده است، این برهان بر بطلان آن کافی بود."