چکیده:
سلوک و رفتار سیاسی علمای شیعه با شاهان و سلاطین بر اساس
انگیزههای دینی بوده است، نه به خاطر مسائل مادی و دنیایی. اهداف
علما، از جمله میرزای قمی از ارتباط با سلاطین به جهت حفظ یک
حاکم شیعی، عدم جایگزینی ظالمی دیگر، جلوگیری ازهرج و مرج،
جلوگیری از نفوذ فرقهها و افکار انحرافی در سلاطین و در نتیجه
جلوگیری از تضعیف مکتب اهل بیت علیهمالسلام بوده است. علمای شیعه
علیرغم ارتباط با حکام و سلاطین، استقلال خود را نیز حفظ کرده و
ارتباط با آنها منجر به صدور فتوا یا حکمی که مبتنی بر میل و خواسته
شاهان باشد، از سوی فقها و علما نشد.
آنچه در پیمیآید بررسی نمونهای از رفتار سیاسی علمای شیعه با
سلاطین و حکام است.
خلاصه ماشینی:
"دوم: در هیچ دورهای ـ تا حدود صد سال قبل ـ 4 هیچ یک از روحانیان مشهور، موقعیت کشوری، به معنای نفوذ کلمه در سراسر کشور میان عامه مردم، نداشته است، بلکه هر کدام به تناسب شرایط خاصی که داشتهاند فقط واجد موقعیت محلی بوده و در منطقهای محدود میتوانستند اقداماتی انجام دهند و به دلیل این که ابزار برقراری ارتباط با نقاط دیگر هم در اختیارشان نبود، این فرضیه که آنها بتوانند دور هم جمع شده تا تصمیم جمعی گرفته شود، غیرواقعی است؛ چرا که توان این کار وجود نداشته است.
مثلا یکی از فقهای نامدار شیعه که با شاه زمان خود ارتباط داشت و حتی شاه برای او مدرسهای عظیم بنا کرد، مرحوم حاج ملااحمد نراقی صاحب کتاب معراج السعاده است، اما همین بزرگوار در مسأله 111 و 112 کتاب رسائل و مسائل6 میگوید: اگر حاکم (فرماندار مثلا) به سفر رود، هنگامی که به وطن برمیگردد، اگر قصدش این است که به همان کار حکومتی خود ادامه دهد سفرش سفر معصیت است و باید نمازش را چهار رکعتی بخواند.
7. مرحوم میرزای قمی ضمن ارائه معنای صحیح حدیث «السلطان ظل الله»، شاه را به رأفت و رحمت بر مردم دعوت کرده و از او میخواهد که با تعیین وسایط از مقربان و واسطهها شرایطی به وجود آورد که مردم بتوانند نزد او دادخواهی کنند و گفته است که سلوک شاه با مردم باید به گونهای باشد که اگر روزی آید و خداوند از او بپرسد که با بندگان من چگونه سلوک کردی در مقام جواب خجالت نکشد و هرگاه نباشد جز خجالت و انفعال، بس خواهد بود از برای عذاب21 پس چگونه خواهد بود حال، هرگاه در مقام پاداش فرشتگان غلاظ و شداد را امر به اشد العذاب نماید."