چکیده:
هدف اصلی این پژوهش بررسی نظریه امام محمد غزالی و ابو علی سینا در باره یکی از دیرینه ترین مسائل کلامی و فلسفی در حوزه اندیشه اسلامی یعنی مساله حدوث و قدم عالم و تبیین چگونگی تکامل اندیشه متفکران یاد شده از حدوث زمانی عالم به حدوث ذاتی و جوهری جهان طبیعت، است. نظر به اینکه ابن سینا ملاک نیاز معلول به علت را امکان ماهوی می دانست لذا عالم از نظر او حادث ذاتی است و این امر هرگز منافاتی با قدیم زمانی بودن عالم ندارد. چون عالم علت خود نیست و نیاز به خالقی دارد که او را خلق کند، لذا آن را حادث می دانست و چون از نظر زمانی آغازی ندارد، پس قدیم است. بر خلاف نظر غزالی که معتقد است جهان از یک نقطه معین شروع و قبل از آن لحظه نیستی عالم بوده است. او معتقد است که به سوی گذشته که پیش برویم عالم و زمان محدود است، یعنی تا نامتناهی پیش نمی رود. در آینده هم زمان و زمانیان پیش نخواهد رفت. از نظر او خدا در خلقت عالم تحکما وقت خاصی را بر وقت دیگر برگزید ما نیازی نداریم در باره این گزینش چیزی بپرسیم. مقاله حاضر با روش کتابخانه ای و تجربه و تحلیل داده های مطالعاتی به واکاوی این مسئله پرداخته و به ابهاماتی در این زمینه پاسخ داده است.
خلاصه ماشینی:
"ابن سینا در مقام پاسخ اجمالی میگوید: علاوه بر اینکه عقاید آنان بر اینکه جهان مسبوق به عدم زمانی باشد لازم میآید که بی جهت دستگاه آفرینش و جهان خلقت تعطیل شده، و ذات حق بی جهت از افاضه فیض امتناع نماید، زیرا هدف آنان از این سخن آن است که فعل واجب الوجود مسبوق به عدم باشد، و بنابر قول به قدم عالم باز هستی جهان مسبوق به عدم ذاتی است و اشکال ندارد که معلول از علت خود فاصله زمانی نداشته باشد، و تقدم علت بر معلول در این موارد به ذات است نه به زمان.
میگوید: اگر مقصود متکلمان از «توقف وجود حوادث روزانه به گذشتن حوادث نامتناهی» این باشد که حوادث روزانه بعد از گذشتن حوادث نامتناهی موجود میشود و هیچ یک علت و دیگری معلول نیست و با این وصف محال و ناممکن است، ابن سینا میگوید: این عین دعوی ما با متکلمان است، و نمیتواند دلیل بر مدعای آنان باشد؛ زیرا حکما بر این عقیدهاند که جهان قدیم میباشد، و حوادث روزانه بنابراین عقیده بعد از گذشتن حوادث نامتناهی موجود میشود، در صورتی که متکلمان چون جهان را حادث و مسبوق به عدم زمانی میدانند، عقیده دارند که وجود حوادث روزانه بعد از گذشتن حوادث متناهی است و این قبیل استدلال در فلسفه مصادره به مطلوب است.
غزالی در رد نظر ابن سینا که جهان را قدیم میدانست تأکید میورزد که عالم طبق حکم ازلی با اراده قدیم خدا حدوث زمانی یافته است او قانون علیت را مورد انتقاد قرار میدهد و معتقد است که امور به نحو معجزه آسا تغییر میپذیرد نه بنا به قانون علیت و معلولیت، فکر ابن سینا را نفی میکند که میگوید وجود ممکنات به خودی خود استعداد موجود شدن ندارد."