چکیده:
بحث در باب ثبات سیاسی و نظم اجتماعی و بالعکس انحطاط و زوال، یکـی از بحـث هـای محوری در اندیشة سیاسی و اجتماعی است . سدهها قبـل ، یکـی از اندیشـمندان اسـلامی ، ابن خلدون با رویکردی نوین ، با نظریه پردازی در حیطة مفهـوم عصـبیت ، بـه کالبدشـکافی نظم و ثبات سیاسی پرداخته و مفهومسازی جدیدی در حیطة آن صورت داده است . امروزه نیز تحلیل نظم و ثبات سیاسی - اجتماعی حول مفهوم سـرمایة اجتمـاعی ، نگرشـی خاص را میان پژوهشگران گسترش داده و نظریه پردازیهای مختلفی را مترتب شده است . هدف مقالة حاضر، تبیـین ضـرورت بـازنگری و شـناخت اندیشـة متفکـر بـزرگ اسـلامی ، ابن خلدون و کاربردهای کنونی آن است ؛ زیرا عقیده بر این است که بسیاری از جنبـه هـای اندیشة او همراه با اصلاح و جرح و تعدیل ، قابل انطباق و بهرهگیری برای شرایط اجتمـاعی نوین است و به نظر می رسد رسیدن به این خواسته از راه مطالعة تطبیقی میان جنبه ای از اندیشة او و یکی از مفاهیم عصر جدید به عنوان راه حل بسیاری از معضـلات، امکـانپـذیر باشد. هدف این است که با تحلیل محتوای اندیشة ابن خلدون در بـاب عصـبیت و مقایسـة آن با مفهوم سرمایة اجتماعی ، پرتویی نو بر اندیشة او به منظور قابل فهم ساختن هـر چـه بیشتر آن برای مردمان این روزگار و حل معضلات جوامع کنونی تابانده شود. یافته ها و نتایج مقاله نشان می دهد که اندیشة اجتماعی - سیاسی ابن خلـدون مـی توانـد در پرتو مفـاهیم مـدرن بـازخوانی شـده و امکانـات نظـری- تحلیلـی مناسـبی بـرای تبیـین سرمایه های اجتماعی به دست دهد
خلاصه ماشینی:
هدف نزدیک از این پژوهش ، بررسی مقایسه ای میان دو مفهوم و تبیین ارتباط آنها با نظم و ثبات اجتماعی و سیاسی است ؛ اما هدف دور مقاله ، ضرورت بازنگری در شناخت اندیشة متفکر بزرگ اسلامی ، ابن خلدون است و اعتقاد بر اینکه بسیاری از جنبه های اندیشة او همراه با اصلاح و جرح و تعدیل قابل انطباق و بهرهگیری برای شرایط اجتماعی نوین است و به نظر می رسد این هدف از راه مطالعة تطبیقی میان جنبه ای از اندیشة او با یکی از مفاهیم عصر جدید به عنوان راه حل بسیاری از معضلات امکانپذیر باشد.
ابن خلدون عقیده دارد که اگر اتحاد و همبستگی وجود نداشته باشد و انسان بخواهد بدون وابستگی ادامة زندگی دهد، نمی تواند: «و اما آنان که در خاندان خویش تنها و بی کس اند و در میان آنان عصبیت نیست کمتر ممکن است هیچ یک از این گونه کسان نسبت به یاران خویش غرور قومی نشان دهند و هرگاه در روز جنگ آسمان تیره و تار شود و مصیبتی پیش آید هر یک از آنان از بیم و وحشت و فروماندگی و خواری رهایی خود را می جویند و به گوشه ای می گریزند» (ابن خلدون، ١٣٦٢: ٢٤١).
سرمایة اجتماعی به تعدیل ناکارایی تخصیصی می انجامد: یکی از نارسایی های مرسوم به ویژه در جوامع اقتدارگر ناکارایی تخصیصی است ؛ به این مفهوم که بوروکراتها و سازمانهای دولتی با عرضة کالا و خدمات دولتی بیش از آنچه تأمین کنندگان منابع عمومی می خواهند و تمایل به پرداخت مالیات برای آنها دارند، سعی خواهند کرد تا بخشی از منابع عمومی را به طور خودسرانه به خود انتقال دهند؛ اما وجود اعتماد متقابل و هنجارهای بده، بستان میان اعضای سازمانهای دولتی به تعدیل ناکارایی تخصیصی می انجامد (خضری، ١٣٨٥: ٣٧).