چکیده:
نگـرش تجـاری بـه خبر و آراستن آن همچون یک کالای قابل فروش به مخاطـب ، سـبب انحـراف از اخـلاق حـرفه ای روزنامه نگاری شده است . تا چـندی پـیش عقـیده بـر ایـن بـود که با افزایش دانش و توانایی های فنی ، قدرت همدلی نوع بشر نیز افزایش خواهد یافت اما امروز که انسان بر قلة فـناوری هـای مـافوق تصـور ایسـتاده و رسـانه ها مرزهای زمان و مکان را درنوردیـده اند، هراس از جنگ ، آن هم نه جنگی محدود به دو کشور خاص بلکه جنگی فراگیر و بین المللی قلب بشریت را تسخیر کرده است . در ایـن مـیان رسـانه ها نه تنها کمکی به حل منازعات نمی کنند بلکه در جـریان بحـران هـای د اخلـی و خارجـی ، خـود به عنوان یک پای منازعه وارد می شوند. رسـانه هـا با پاره حقیقت گویی ، اغراق یا بی اهمیت نشان دادن خسارات جـنگ ، کـتمان یـا انـدک جلـوه دادن مخالفـت های عمومی با سیاست های جـنگ طلـبانه و ارائـه اخـبار بحـران هـا و منازعات به نحوی هیجان انگیز، به همسویی با سیاست های جنگ طلبانة صاحبان قدرت می پردازند. مولف در مقالة حاضر می کوشد نحوة عمل رسانه ها را در دامن زدن به جنگ ها و بحران ها نشان دهد.
خلاصه ماشینی:
رسـانه ای کـه بـه طـور واقعی و بر اساس اصول حرفه ای مانند صـحت گرایـی ، بـی طرفـی و استقلال عمل کند، می تواند تأثیر مهمی بر حل منازعه و ایجاد صلح داشته باشـد؛ می تواند کلیشه ها ر ا بشکند و راه حل های بی بدیلی غیر از منازعه و جنگ فراروی طرف های درگیر قـرار دهد؛ می تواند شهروندان و تصمیم گیرندگان سیاسی یک کشور را قادر سازد تا تصمیمات آگاهانه ای اتخاذ کنند و فرایند تصمیم گیری را به سمتی سوق دهد که به منازعه و جنگ خاتمه نیابد.
این فرض ه ای شایع درباره نقش رسانه ها، منجر به پیدایش این باور شده است که در دموکراسی های غربـی بـه دلـیل آزادی عمـل و استقلال و در نتیجه رعایت اصول حرفه ای ژورنالیسم ، رسانه ها کمتر به عـنوان ابـزار سـرکوب ، مـنازعه و جـنگ عمـل مـی کنـند، یعنـی تصور می شود برخلاف کشورهایی که رسـا نه هـای خـبری آنها تحت کنترل یا مالکیت دولت هستند، اصول حاکم بر رفتار آنها از سوی حاکمان تعییـن مـی شـوند و بـه عنوان یک ابزار قدرت در خدمت محافل قدرت عمل می کنند .
ژورنالیست هستند که دراماتیک ترین و یا حتی حـرفه ای اغلـب بـه دنـبال موضوعات هیجان انگیز، دراما، افراطی ترین پیام را در اختیار آنان قرار دهد و این احساس یا تلقین را تصاویر و انگاره های ساده ای است که با کلیشه ها همخوان در مخاطـب ایجـاد کـند کـه او در باشـد .