چکیده:
باشد.و پنجم در خلال بحث کوشش شده تا برداشتهای غلط از برخی منابع،مبانی یا مؤلفههای دموکراسی دینی طرح و نقد گردد. لازم به ذکر است که چنانچه تختهبندی دینی در مردمسالاری،مقصود به جد،باشد،باید انتظار مباحثی جدید و بدیع را داشت که شاید برای کسی که به مباحث تکراری و متعارف در گونههای غیر دینی،مأنوس است غریب و نامأنوس نماید،اما در چنین مواقعی باید به خاطر داشت که مو ضوع بحث گونهای جدید از دموکراسی است که مبتنی برپایههای اسلامیت است.مقاله حاضر تحلیلی است همزاد و همدوش تتبع،بر شعار مردمسالاری دینی،و قدمی است کوچک در راستای دغدغهای بزرگ،یعنی تعریف و تفسیر واژههایی که شادکامانه شعار میگردند و به حلاوت تکرار میشوند و در اتمسفر جامعه سرگردان و منتظر میمانند تا آنکه روزی روزگاری یا با«علم سیاه»تفسیر یافته و بدان صورت نهادینه شوند،و یا به عدد نفوس از معانی الله بختی برخوردار گردند.قلم در اینجا چند رسالت را تعقیب کرده است نخست احصاء و تشخیص فهرست منابع، مبانی و مؤلفههای مردمسالاری دینی،دوم تعریف و تحلیل آنها،با توجه به آنچه در گفتمان دموکراسی و دین مقبول افتاده است. سوم و از همه مهمتر که از آغاز تا فرجام مقاله وجهه همت بوده است ورود به عرصه متناقض نمای خداسالاری و مردمسالاری که لازمه این شعار است و ارائه تصویری با مرزبندی قابل قبول در هر دو گفتمان؛به شکلی که هیچیک از دو جزء این شعار به دیگری آسیب نرسانده و دستاندازی نکند و هر دو با سلامت اولیه خود، برجا و برقرار بمانند.و چهارم که در اهمیت کمتر از سوم نیست با توجه به ناسازیهای نظری و عملی دموکراسی و هشدارهایی که بر آن رفته،در هر فرصتی که دست داده است مقایسههایی بین گونه اسلامی دموکراسی و گونههای غیر دینی دموکراسی نیز انجام گرفته است تا هم امتیاز دموکراسی دینی بر سایر گونهها نمودار گردد و هم راهکار و نسخهی درمانی برای دردهای دموکراسی پیچیده شده
خلاصه ماشینی:
"در مردمسالاری دینی نیز مانند سایر گونهها،انسان موجود خردمند و آزاد است و از همین رو حق انتخاب حکومت گرچه از نوع دینی برای او محفوظ مانده است،اما از آنجا که انسان در نگاه دین کریمتر و برتر از آنست که حتی به انتخاب خود گردن به طاعت همنوع بسپارد-که به دلیل محدودیت عقلی و منفعتطلبی اسباب آزار و خوارداشت او را فراهم میآورد-خالق و (2)- Consent صانع او دستکم این حق را برای خود محفوظ داشته که مشروعیت الهی هرگونه حاکمیت بر انسانها را امضاء ننماید و تنها حکومتهای داخل در چهارچوب قوانین الهی را مشرووع بشمارد،گرچه به پاس آزادی و اختیار و حق انتخاب انسان،تحقق و تعین حکومت در چهارچوب شریعت را وابسته به رضایت و قبول عامه نموده است.
به عبارت دیگر از آنجا که قانون به منزله قلب تپندهء یک نظام حکومتی و جامعه است،با توجه به مباحث مطرحشده در مبانی دینی در این مقاله،از مهمترین امتیازهای دموکراسی دینی مصونیت قوانین آن از آفات و آسیبهای گونهگونی است که از محدودیتهای علمی و عقلانی و هواهای نفسانی بشری برمیخیزد البته جنبه مردمی نیز در اینجا حضور دارد زیرا اصل پذیرش محتوای دینی به عنوان پایههای قوانین حکومت چیزی است که با رضایت عامه و رأی آنها فعلیت مییابد گذشته از آنکه براساس آنچه گذشت مردم توسط نمایندگان خود در منطقه الفراغ و شکل حکومت نیز حق قانونگزاری دارند."