چکیده:
انسان بهطور طبیعی در مقام اندیشه و فکر، گفتار و کلام و رفتار و عمل گرایش به آزادی دارد به طوری که نمیخواهد در هیچیک از این محورها با محدودیت روبرو شود با این حال انسان بهطور فطری دریافته است که در جامعهء بشری منابع و امکانات محدود و خواستههای انسانها نامحدود و تضاد منافع آنان امری غیر قابل انکار میباشد بر این اساس نمیتواند آزادیهای او نامحدود باشند.در طول تاریخ بسیار شنیده و خوانده و دیدهایم که مدعیان آزادی فراوانند ولی در مقام عمل همان آزادیخواهان به مستبدان جدیدی تبدیل میشوند و با شعار آزادی،آزادی و کرامت انسان را قربانی میکنند. از طرفی حکومت کوتاهمدت امیر مؤمنان(ع)نمونهء یک حکومت دینی و با توجه به عصمت آن حضرت گفتار و رفتار او بیانگر حقیقت شریعت و دین میباشد این مقاله درصدد آن است که به صورت یک کار میدانی محدودیتهای آزادی مخالفان و موافقان را در حکومت علوی بررسی کند و یا به تعبیر دیگر مشخص کند در یک حکومت دینی خطوط قرمز و محدودیتهای آزادی انسانها چیست.روش تحقیق مقاله نیز توصیفی-تحلیلی است و با توجه به نکتهای که بیان شد جمعآوری اطلاعات تنها از کلمات حضرت علی(ع)میباشد که از متون اولیه حدیثی و تاریخی مسلمانان جمعآوری شده است.جهت اطلاع از این محدودیتها باید مقاله را به تفصیل مطالعه نمود.
خلاصه ماشینی:
"محدودیتهای آزادی در اندیشهء امام علی(ع) سید محمد مرتضوی عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد چکیده انسان بهطور طبیعی در مقام اندیشه و فکر، گفتار و کلام و رفتار و عمل گرایش به آزادی دارد به طوری که نمیخواهد در هیچیک از این محورها با محدودیت روبرو شود با این حال انسان بهطور فطری دریافته است که در جامعهء بشری منابع و امکانات محدود و خواستههای انسانها نامحدود و تضاد منافع آنان امری غیر قابل انکار میباشد بر این اساس نمیتواند آزادیهای او نامحدود باشند.
01-میهمانیهای بودار:در اندیشهء دینی یکی از حقوق مسلمان بر برادر مسلمانش این است که میهمانی او را بپذیرد، -------------- (1)-نهج البلاغه،خطبهء 422 ولی دعوت کردن مسؤولان از طرف عدهای که نه نسبت خانوادگی با او دارند و نه رفاقت قبل از مدیریت و نه میهمانی عمومی است،بلکه جلسهای خصوصی برای فریفتن مسؤول و نمکگیر کردن اوست،امام این نوع میهمانی را برای مسؤولان خط قرمزی میداند که نباید از طرف آنها شکسته شود و خود حضرت مأمورانی را به کار گماشته بود که مسؤولانش را در این مورد کنترل کنند و بعد از آن که یکی از نیروهای اطلاعاتی گزارشی علیه عثمان بن حنیف استاندار بصره فرستاد،امام نامهء معروفش را به عثمان نوشت که در بخشی از این نامه چنین آمده است: «یا ابن حنیف!فقد بلغنی ان رجلا من فتیهء اهل البصرهء دعاک الی مأدبهء فاسرعت الیها تستطاب لک الالوان و تنقل الیک الجفان و ما ظننت انک تجیب الی طعام قوم، عائلهم مجفوو غنیهم مدعو،فانظر الی ما تقضمه من هذا المقضم."