خلاصه ماشینی:
"ایشان از اساتید عرب بهجز دو نفر بهرهی چندانی نبرده است، یکی از آنها سامی النشار است که نگارندهی کتاب «نشاه الفکر الفلسفی فی الاسلام» است که رویکردی اشعریگرایانه دارد و با فلسفهی اسلامی چه گرایش ابنرشدی فلسفه و چه گرایش سینوی رابطهی خوبی ندارد و نیز با فلسفهی یونان مخالف است و فلسفه را بیشتر در حوزههای علم اصول و روششناسی علوم اسلامی و سنت غیر فلسفی جستوجو میکند؛ نفر دوم محمد عزیز الحبابی است که از فیلسوفان برجستهی مغرب است که فلسفهای خاص دارد با عنوان «فلسفه الشخصانیه» که ظاهرا مبتنی بر یک نوع فردگرایی ویژهای است.
طه عبدالرحمن که در فکر فلسفی خود بیتأثیر از سلفیگری نیست، در جنبههای منطقی و فلسفی ابنتیمیه را مورد تأیید قرار میدهد و در مقابل، با ابنرشد مخالف است، این در حالی است که هموطن و معاصر او محمد عابدالجابری به شدت نسبت به ابنرشد تعصب دارد و در پی آن است که ابنرشد را به عنوان مبدع و ایجادکنندهی مدرنیتهی غرب معرفی کند."