خلاصه ماشینی:
"اما نهاد علوم دینی یعنی حوزههای علمیه که سعی در هدایت انسان در جهات تعالی داشته و دارد، هنوز نتوانسته تکلیف خود را با مبانی، غایات و ساختار نظام آموزشی غرب روشن کند و در اکثریت قریب به اتفاق موارد، از کنار مسائل مستحدثهی ناشی از برخورد ما با تجدد، با سکوت میگذشته و همچنان نیز میگذرد، گویی که نه خانی آمده نه خانی رفته!
اینکه محل سکونت یک ساختار علمی حجره باشد یا خوابگاه بیاهمیت به نظر میرسد، اما اگر اهمیتی ندارد چرا دانشگاهها حاضر نمیشوند محل سکونت دانشجویان و اساتید را به سبک حجرهها بسازند و مناسبات آنرا برقرار کنند؟ و باز هم در شکلها باید گفت ممکن است در شکل مطلوب، از عناصر مختلفی از شکلهای سنتی و مدرن بهره گرفته شود، اما نه بهصورت التقاطی بلکه در یک طرح بدیع و متناسب با مبانی و غایات همان محتوایی که هماهنگ با انقلاب اسلامی است.
نگاه به تاریخ اندیشه در غرب نیز به ما این نکته را تذکر میدهد که متفکرین غربی غالبا در بیرون از فضای رسمی آموزش کلیسایی دورهی مسیحیت به دستاوردهای خود رسیدند، و بعد از مدتی همین علوم زمینهساز شکلگیری نهاد علمی تازهای شدند که همان دانشگاههای امروزین هستند.
باری سلول بنیادی الگوی سبک تحصیل متناسب با انقلاب اسلامی را چه در محتوا و چه در شکل، باید در خارج از ساختارهای رسمی جستوجو کرد؛ زیرا سالها زمان خواهد برد تا دانشگاههای کنونی، ما را با آنچه که واقعیت امروز وضعیت علم در غرب است آشنا کنند، چون هنوز ترجمهی کتب قرن 18 و 19 غرب را تمام نکردهاند و فعلا فرصت فکر به مسائل بومی را ندارند."