خلاصه ماشینی:
"هرگونه تغییر در نظامهای سیاسی در ذیل دوگانهی دموکراتیک-استبدادی فهم میشود؛ در این نگاه حرکت جبری تاریخ به سوی دموکراسی به عنوان غایت محتوم و مطلوب در نظر گرفته میشود.
با ارائهی نظریهی ولایت فقیه، این بار باید کل عرصهی سیاسی و اجتماعی در اختیار فقیه و عالم شیعه قرار بگیرد و او نه در نقش یک نیروی تأثیرگذار و یا مشاور سیاسی، بلکه باید نقش حاکم و رهبر یک نظام اجتماعی شیعی را بر عهده بگیرد.
پرسش محوری از هر نهاد و ساختارحول این است که چه نسبتی با امام جامعه، ولی فقیه، برقرار میکند.
. پس مردمسالاری اسلامی چه جایگاه و مفهومی دارد؟ از سویی نیازمند جاریشدن ولایت ولی فقیه در ساختارهای سیاسی و هدایت جامعه هستیم و از سوی دیگر خود ولی بر مشارکت سیاسی مردم تأکید میکند.
همچنان که خود جمهوری اسلامی حاصل همراهی مردم با امام در سفر چهارم او به سوی حق است، مردمسالاری دینی حاصل میثاق با امام است."