خلاصه ماشینی:
"از طرفی شأن سرپرستی و هدایت تاریخی شارع ایجاب میکند که کلام و ادبیات او قادر به تفاهم با جمیع سطوح ادبیات در طول تاریخ باشد و از طرف دیگر توسعهی روابط اجتماعی، تکامل و ارتقاء ادبیات اجتماعی را ایجاب مینماید؛ بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که زبان شارع قابلیت تفاهم با ادبیات متکامل امروزی را داراست و بلکه اساسا بهکارگیری ظرفیت ادبیات متکامل در هر عصری جهت فهم مقاصد شارع، نه تنها ممکن است، بلکه ضرورت دارد؛ چرا که اگر بخواهیم هدایت و سرپرستی اجتماعی را بهدست شرع بسپاریم، لازم میآید نظام مقاصد شرع استنباط شود و این امر ممکن نیست جز با ارتقاء سطح تفاهم باشارع.
البته مجزی نیز هست اما آیا کافی هم میباشد؟ آیا نمیتوان بهگونهای دیگر به رابطهی عبد و مولی نگریست؟ و اگر چنین باشد آنگاه فقه، چه هیئتی پیدا میکند؟ مسلما اگر تفقه صرفا برای تامین از عقوبت باشد، نوعی از فقه را نتیجه میدهد."