چکیده:
به نظر میرسد پاسخ این پرسش که آیا خواهان دعوای مطرحشده در دیوان بینالمللی دادگستری میتواند نسبت به تعدیل و تغییر خواسته اولیه خود اقدام کند، منفی باشد. بر طبق «رویه اینک مستقر» در این دیوان که تبلور آن در رأی احمدو سادیو دیالو مشاهده میشود، خواهان باید اثبات کند که ادعای جدیدش از لحاظ ماهوی بخشی از دعوای اولیه است. بر طبق همین رویه، دعوای جدید زمانی از لحاظ ماهوی بخشی از دعوای اولیه محسوب میشود که یا به صورت تلویحی در دادخواست آمده باشد یا مستقیما از موضوع دادخواست منتج شود. این در حالی است که دیوان دائمی دادگستری بینالمللی رضایت طرف مقابل را معیار پذیرش ادعای جدید میدانست. مقایسه این دو رهیافت به وضوح نشان میدهد که دیوان فعلی موضع سختگیرانهتری راجع به تغییر دعوا یا ارائه دعوای اضافی در پیش گرفته است. این موضع علاوه بر عدممطابقت با رویه دیوان سابق، با کارهای مقدماتی قواعد و همچنین اصول کلی دادرسی به رسمیت شناخته شده در نظامهای حقوقی ملل متمدن نیز به سختی قابل تطبیق است. دیوان، حق طرف مقابل به دفاع از خود را بهانه این سختگیری قرار داده است. در این مقاله پیشنهاد شده است که دعوای اضافی به عنوان یکی از دعاوی طاری به رسمیت شناخته شود تا هم حق خواهان در تعدیل خواسته خود و هم حق طرف مقابل در پاسخ به ادعای جدید رعایت شود.
To the question of whether to allow the applicant to formulate the new (additional) claims in the course of proceedings, the Permanent Court of International Justice has responded affirmatively. The International Court of Justice seems to depart from the approach adopted by its predecessor, giving considerable preponderance to the limits of the claim as delimited by the terms of the Application, as well as giving a very narrow interpretation of the connection that must exist between the new claim and the one formulated in the Application. This is what makes (almost) impossible the submission of an additional claim. The judgment of 30 November 2010, rendered in the merits of the case concerning Ahmadou Sadio Diallo is the notable example of the application of this approach. The Court emphasizes the disadvantages resulting from the submission of new claims in the course of proceedings. We think that it will not be the case if it is recognized that the new claim is a real affirmative demand, and an incidental proceeding.
خلاصه ماشینی:
() آیا این نتیجهگیری چیزی غیر از شناسایی اصل غیرقابلتغییر بودن موضوع دعواست که گفته شد یک راهحل قدیمی در حقوق رومی ـ ژرمنی بوده است و کشورهای عضو این خانواده حقوقی اکنون از آن کاملا فاصله گرفتهاند؟ گفته شد که طبق این اصل، خواهان نمیتواند بعد از تعیین چارچوب دعوا در دادخواست خود به اصلاح آن مبادرت ورزد و دلیل وجود این اصل، رعایت سختگیرانه قواعد شکی حاکم بر اقامه دعوا است و همچنین نتیجه اجرا و اعمال آن، ممنوعیت تعدیل و اصلاح خواسته و ارائه دعاوی طاری (اضافی و متقابل) است.
() اگر یک طرف دعوا به این دلیل که عبارت «تاحدیکه ممکن است» بر بخش آخر بند 2 ماده 38 نیز قابل اعمال است بتواند عناصر موضوعی و حقوقی جدیدی وارد دعوا کند، بنابراین میتوانیم بگوییم که همین طرف دعوا اصولا باید بتواند خواسته اولیه خود را تکمیل و حسب مورد، ادعای جدید نیز مطرح کند چرا که عبارت مزبور بر «اعلام ماهیت دقیق دعوا» نیز اعمال میشود.
Opinion dissidente du juge Oda jointe à l’arrêt de la Cour sur la requête à fin d’intervention d’Italie dans l’affaire du Plateau continental (Jamahiriya arabe libyenne/Malte), para.
Colombie), requête du Costa Rica à fin d’intervention, arrêt du 4 mai 2011, para.