چکیده:
در میان فلاسفة اسلامی معاصر محمدتقی مصباح یزدی دارای نظریهای در باب ماهیت قضایای اولی است. وی قائل است که قضایای اولی قضایاییاند که اولا تحلیلیاند و ثانیا مفاهیم تشکیلدهندة آنها، معقولات ثانیة فلسفیاند. در مقالة حاضر ابتدا نظریة مصباح یزدی دربارة ماهیت قضایای اولی را شرح میدهیم و سپس با توجه به تعریف رایج از قضیة اولی نشان میدهیم که قضایای اولیای وجود دارند که طبق نظریة وی اولی محسوب نمیشوند؛ مثالهای اولیای که ارائه خواهد شد فاقد یکی از شروطی هستند که مصباح یزدی برای قضایای اولی قرار میدهد. برخی از این مثالهای اولی، حملی و برخی دیگر شرطی هستند. مثالهای حملی با این مشکل مواجهاند که مفاهیم بهکاررفته در آنها، معقولات ثانیة فلسفی نیستند و مثالهای شرطی با این مشکل مواجهاند که نه اجزای آنها از معقولات ثانیة فلسفی تشکیل شده است و نه تحلیلیاند.[i] نتیجه این خواهد شد که دو شرطی که مصباح یزدی برای قضایای اولی قرار میدهد خدشهپذیر است. [i]. منظورمان از تحلیلی، تعریفی است که مصباح یزدی از قضایای تحلیلی ارائه میدهد.
خلاصه ماشینی:
در مقالـة حاضر ابتدا نظریة مصباح یزدی دربارة ماهیت قضایای اولی را شـرح مـی دهـیم و سپس با توجه به تعریف رایج از قضیة اولی نشان می دهـیم کـه قضـایای اولـی ای وجود دارند که طبق نظریة وی اولی محسوب نمی شوند؛ مثال های اولی ای که ارائه خواهد شد فاقد یکی از شروطی هستند که مصباح یزدی برای قضایای اولی قـرار می دهد.
از ایـن رو معقولات ثانیه در مرحلة دوم با معقولات ثانیة مرحلة اول تعریف می شوند و معقولات ثانیه در مرحلة سوم با معقولات ثانیه در مرحلة دوم تعریف می شوند و به طور کلی هر مرحله با مراحل قبلی تعریف می شود (میزگرد معرفت شناسی ، دورة اول ، جلسة سوم و هفتم ، به نقل از: عسگری سلیمانی امیری ، ١٣٨٨: ٣١٠) اما این که می گوییم مفاهیم بعدی را باید بر اساس مفاهیم قبلی تعریف کنـیم و مفـاهیم بعدی برای فهمیده شدن به مفاهیم قبلی نیازمندند، این نیازمندی مفـاهیم بعـدی بـه مفـاهیم قبلی به دو صورت قابل تصور است ؛ گاهی ترکیب چند مفهوم قبلی یک اصـطلاح جدیـد درست می کند که در این صورت مفاهیم قبلی اجزای مفهوم جدید هستند، و گاهی مفاهیم قبلی در متن مفهوم جدید داخل نیستند، بلکه سبب انتزاع مفهوم جدید می شـوند (مصـباح یزدی ، درس های برهان شفا، جلسة ٩٦، به نقل از: عسگری سلیمانی امیـری ، ١٣٨٨: ٣١٢).
اگـر در این قضیه دقت کنیم اولا تحلیلی است و ثانیا مفاهیم به کاررفته در آن هـم چـون «ویژگـی »، «چیز»٨ از معقولات ثانیة فلسفی هستند و همچنین طبق تعریف رایج نیز اولی است .
اگر در این قضیه دقت کنیم اولا تحلیلی است و ثانیا مفاهیم به کاررفته در آن هم چون «ویژگی »، «چیز» از معقولات ثانیة فلسفی اند و همچنین طبق تعریف رایج نیز اولی است .