خلاصه ماشینی:
"آنچه در این نوشتار کوتاه میآید نظرات تنی چند از سفرنامهنویسان ایرانی است که اغلب از فرتادگان سیاسی و ابواب جمعی هیاتهای نمایندگی به باب عالی بودهاند؛آنها از نزدیک با وزرا و مردان سیاسی-نظامی دولت عثمانی مراوده داشتهاند و بعضا به سبب اقامت طولانی در دربار عثمانی و آشنایی با دستگاه حکومتی عثمانی و نظام اداری آن،حاصل ملاحظات خود را در باب وضعیت نابسامان امپراتوری عثمانی در اوراق سفرنامهء خود به یادگار گذاشتهاند.
»3نویسنده در ادامه تعبیر جالبی در مورد عثمانی به کار میبرد:«یومنأ هذا حالت مملکت عثمانی مثل لاش مرداری است که در میان چند سگ قوی جثه افتاده باشد و این سگها در کنار و از ترس یکدیگر جرئت خوردن از این مردار ندارند،مگر آن که غفله خود را بیندازند و تیکهء از این مردار را ببرند و اگر ترس سگها از یکدیگر نبود،همهء این مردار را در میرزا حسین خان فراهانی برخی از مصائب دولت عثمانی،از جمله انتزاع سودان،مصر و عدن از خاک آن کشور را ناشی از سیاستهای انگلستان میداند یک روز میبردند و میخوردند.
16»در ادامه نویسنده به طور تلویحی مردم و رجال ایرانی را مورد خطاب قرار میدهد که در برابر حکم شاه مطیع باشند،چون«دولت عثمانیه اطاعت سلطان را به وصفی لازم میدانند که اگر از امرا یکی مقصر شود حکم سلطان بکشتن و بریدن سر او شرف صدو یابد،همان ساعت با کمال رضا و رغبت به دادن سر راضی و اطاعت میکند17» واپسین سفرنامهای که در این نوشتار به آن میپردازیم، سفرنامهء حاجی پیرزاده است که سفر خود را از اصفهان به لندن و بالعکس انجام داده و در مسیر سفر از قلمرو عثمانی و استانبول دیدن کرده است."