چکیده:
با توجه به افزایش روزافزون نرخ زنان سرپرست خانواده در سراسر جهان و رویارویی
آنان با مشکلات اقتصادی، اجتماعی و روانی، مقاله حاضر ابتدا به بررسی مفهوم و نخر
زنان سرپرست خانواده میپردازد و سپس مشکلات روانی -اجتماعی آنان را مورد بررسی
قرار میدهد.در انتها به بررسی عواملی که میتواند فشار و آسیبهای روانی-اجتماعی
را پیشگیری ماید و یا کاهش دهد میپردازد.نتایج نشان میدهد، عمدهترین مشکلات زنان سرپرست خانواده، در قالب مشکلات
اقتصادی، عدم آمادگی برای اداره امور اقتصادی خانوادگی، نگرشهای منفی اجتماعی نسبت
به زن سرپرست خانواده، نگرانی نسبت به آینده فرزندان و تعدد و تعارض نقش اظهار
میشود.در صورتی که زنان سرپرست خانواده از حمایتهای اجتماعی مناسب برخوردار باشند،
شیوههای مقاله مناسب را بیاموزند و دارای منبع کنترل درونی باشند، کمترین آسیب را
متحمل میشوند.
خلاصه ماشینی:
"بدین ترتیب زنان سرپرست خانواده نسبت به مردان سرپرست خانواده به دلیل داشتن چند نقش مختلف به طور همزمان مانند اداره امور خانه و تربیت و مراقبت از فرزندان به تنهایی و کار در خارج از خانه با دستمزد کمتر، فشار و مسائل و مشکلات روانی بیشتری را تجرب میکنند.
به نظر میرسد یکی از دلایلی که زنان سرپرست خانواده در مقایسه با سایر زنان دچار مشکلات روانشناختی بیشتری میشوند، این باشد که آنها علاوه بر رویارویی با مشکلات اقتصادی با برخی فشارهای منفی اجتماعی همچون نگرش منفی نسبت به زنان بیوه ومطلقه و ازدواج مجدد آنها روبهرو هستند( 1986,tarhaB ).
بنظر میرسد عمدهترین عوامل پیشبینیکننده مشکلات روانی و بخصوص افسردگی در زنان سرپرست خانواده بشرح زیر باشد:-سابقه ابتلا به افسردگی یا سایر بیماریهای روانی-سلامت جسمانی ضعیف و استفاده زیاد از خدمات پزشکی-حمایت اجتماعی ضعیف-عملکرد ضعیف نقشی-بیکاری و فشارهای اقتصادیلی( 1998,eeL )مطرح میکند که فشار اقتصادی یکی از عوامل مهم پیشبینیکننده افسردگی در زنان سرپرست خانواده است، در حالیکه اداره و انجام امور خانه برای مردانی که همسرشان را از دست دادهاند عامل مهم پیشبینیکننده افسردگی است.
با توجه به این که یافتههای تحقیقات در ایران و سایر نقاط جهان نشان میدهد زنان سرپرست خانواده با مشکلات اقتصادی، فقرشکننده، فشارهای مزمین و مداوم و نگرشهای منفی اجتماعی نسبت به خود روبهرو بوده و حمایتهای اجتماعی بسیار کمی را دریافت میکنند، بنابراین نرخ بالای اختلالات روانی در آنان تعجبآور نیست و در واقع بالا بودن نرخ مشکلات روانی در آنان معلول شرایط اقتصادی اجتماعی آنان است نه وابسته به جنسیت آنان."