خلاصه ماشینی:
"در قسمت اول فیلم قصد دارد، قصهگو نباشد تا از دست سبک کلاسیک روایت، فرار کند.
سبک روایی قسمت اول به این دلیل متفاوت است که فیلم از منظر اول شخص بیان میشود.
عدم تعین و بیجهتی در فرم فیلم سبب میشود تا کارگردان بتواند عدم تعین و بیجهتی در زندگی شخصیت اصلی را به تصویر بکشد.
نیهیلیسم فعال در این فیلم از طریق تخریب به هیچسازی جهان اطراف میپردازد و با هر ساختیافتگی مبارزه میکند و به آنارشیسم نزدیک میشود.
اوج نیهیلیسم فعال این است که هیچ چیز ارزش بودن را ندارد حتی خود فرد.
در قسمت دوم سبک روایت فیلم به شکل اعجابآوری عوض میشود!
اما به نظر میآید قسمت اول حربهای است برای پوشاندن ضعف کارگردان در شخصیتپردازی؛ انگار کارگردان چون قادر نبوده بهطور معمول، در ضمن رویدادها (گره داستانی)، شخصیتپردازی کند و ما را با جزئیات شخصیت آشنا کند، ابتدای فیلم را به معرفی شخصیت فیلم اختصاص داده است."