خلاصه ماشینی:
"مقولات شاخص های توسعهیافتگی در تحلیلهای اقتصادی، جامعهشناختی و فلسفی، شاخصها و علائم توسعهیافتگی و جامعهی توسعهیافته چیست؟ فهمهای گوناگون از توسعه و توسعهیافتگی میتواند، از صورتهای آماری و هندسی و فیزیکی تا فهمهایی که به کیفیت روابط و مناسبات اجتماعی و نوع رفتار فردی میپردازند و یا فهمی که توسعه را نوعی استقرار در جهان و نسبت خاص انسان با طبیعت و جهان میفهمد (فهمهای مهندسی و اقتصادی، جامعهشناسانه و فلسفی از توسعه)، چه نسبتی با یکدیگر دارند و نشانههای توسعهی افتگی را چه میدانند؟ فلسفهی شاخصهای توسعه چیست و شاخصگذاری چگونه ایجاد شد؟ شاخصگذاری با نگاه کمی و ریاضیگونه به جامعه چه ارتباطی دارد؟ شاخصهای توسعه، در تاریخ توسعه و در جغرافیاهای مختلف توسعه چه تفاوتها و اشتراکاتی داشتهاند؟ تغییرات شاخصهای توسعه، چه نسبتی با تغییرات تاریخی توسعه و نظریات توسعه داشته است؟ از آنجا که شاخص های توسعه را اغلب نهادهای بینالملل ارائه میدهند، آیا در هر کشوری تغییرات بومی در این شاخصها رنیاز نیست؟ چگونه این شاخصها را بومی هر کشور میکنند؟ در مکاتب گوناگون برنامهریزی و توسعه، نوع شاخصگذاری چگونه است؟ شاخصها از کجا میآیند و بر چه چیزهایی استوارند؟ میزان مطلوب از هر شاخصی بر چه اساسی تعیین میشود؟ شاخصهای توسعه، به چه میزان واقعیت توسعه را بهصورتی عینی و بیطرفانه میسنجند؟ آیا شاخصهای رایج توسعه، با فرهنگ و الگوی خاصی از توسعه متناسب نیستند و سایر معانی از غایت توسعه و راههای توسعه را سرکوب نمیکنند؟ اگر ما در جستوجوی الگوی توسعهی ایرانی-اسلامی، هستیم، نباید به سوی تغییر شاخصها و معیارهای رایج توسعه حرکت کنیم؟ آیا بهبود شاخصهای توسعه، عین توسعهیافتگی است؟ آیا شاخصها گزارشی واقعی از چیزهایی که سنجیدهاند میدهند یا فقط برخی چیزها در دستگاه هاضمهشان جذب و بقیه دفع میشوند؟ آیا با بهبود چند شاخص، طرحهای توسعه محقق میشود؟ آیا جامعهی مطلوبی که شاخصها بر اساس آن تعیین میشوند، واقعا جامعهی مطلوب است؟"