خلاصه ماشینی:
"آیا ما میتوانیم واجد عقلانیت سیاسی متناسب با شرایط موجودمان شویم؟ این امر چگونه محقق خواهد شد؟ آیا همهی توسعهیافتگان عقلانیت سیاسی واحدی دارند؟ آیا کشورهای در راه توسعه همه با یک عقلانیت در مسیر توسعه وارد شده و به پیش میروند؟ آیا عقلانیت سیاسی برای ما یک ضرورت است؟ اگر این عقلانیت نباشد چیزی میتواند جای آن را بگیرد؟ آیا سیاست ما صحنهی درگیری دو سیاست رسمی راست و چپ باقی خواهد ماند؟ آیا اساس فکر سیاسی این دو جناح با هم فرق دارد؟ آیا تفکر سیاسی اپوزوسیون با سیاست رسمی متفاوت است؟ آیا بنیان سیاست چپها و لیبرالها متفاوت است؟ آیا سیاستهایی که بنیان مشترکی دارند میتوانند نتایج متفاوتی به بار بیاورند؟ سیاستهای کنونی به کجا ختم میشود؟ آیا امکان ظهور سیاست نوینی در این شرایط وجود دارد؟ بسیار دیدهایم که پاکترین و مذهبیترین و انقلابیترین کسانی که میشناسیم در مواضع سیاسی و مدیریتی تبدیل به حیوانات خونریزی میشوند که خشونت حتی از لابهلای کلامشان و از پس لبخندهایشان به صورتمان پاشیده میشود."