خلاصه ماشینی:
"موضوع این مقاله نیز بررسی چگونگی برتریجویی و عمل به نظر در نتیجهی بیاعتنایی به اندیشیدن و پرسش بهویژه در عرصهی اندیشهی فلسفی و علوم اجتماعی و درنهایت بازتابی ریشههای فقر اندیشه در ایران کنونی است.
از جمله اقدامات وی ایجاد تمرکز در ایران بود، یعنی آنچه لازمهی بروز و شکلگیری دولتهای بورژوازی یا مدرن است 1 ایجاد این تمرکز و به دنبال آن تأسیسات مدرن بود، از جمله کارخانهها برای مثال چیتسازی بهشهر یا کارخانههای دیگری در اصفهان و نیز پالایشگاه آبادان موجب پیدایش تمرکزهای کارگری گردید.
آنچه میکوشیم نشان دهیم این است که نظر مارکس دربارهی پراکسیس با حزب توده به محافل روشنفکری ایرانی راه یافت.
این مقال جای گفتوگو دربارهی این دو مقوله از عدالت نیست، با این همه رویاروی نهادن مفهوم عدل در اندیشهی یونانی و ایرانی-اسلامی و نیز آنچه نزد بنیادگذاران دولت-شهر مدرن -روسو و هابز- میتوان یافت، با آنچه ما، بهویژه از رهگذر پراکسیس، عدل مینامیم آموزنده و روشنگر خواهد بود.
هرچند معنای شهروندی در دوران جدید با آنچه یونانیان شهروند (پولیتس) مینامیدند بهلحاظ شیوهی مشارکت در امور دولتشهر و نیز پیوند با نیروی حاکم، تفاوت ماهوی دارد، با این همه جوامع مدرن نیز بهگونهی خود جوامع شهروند خوبند و نه انسان خوب، اگر تندخویی انسان قرون وسطایی را بتوان از فضیلت او دانست، ملایمت خوی و ظرافت رفتار انسان مدرن حاصل انسان خوب بودن و فضیلتورزی وی نیست، بلکه از نتایج ظهور و استقرار دولت مدرن است."