خلاصه ماشینی:
"مسلما ایشان میداند که در این مملکت همهی درها بر پاشنهی ایدئولوژی میگردد و هنوز حزب توده، دوشادوش ایدئولوژی رسمی پیش میرود و بخش اعظم بازار هنر و ادبیات و نشر را در اختیار دارد؛ اما به هر حال جرئت کرده و از سیستمهایی که در دوران رفیق استالین بر اکابر ادب روسیه رفته، سخن به میان آورده است (ص 22) و بعد به ادبیات حزبی و نقد ایدئولوژیک پرداخته.
البته اگر خوانندهی متأمل بتواند دو بار کتاب را مرور کند و نقدها را با توجه به موفقیت آثار نقد شده با یکدیگر قیاس کند، به روحیهی نویسندهی «فیل در تاریکی» بیشتر پی میبرد و در مییابد که با موجودی «دیرپسند»، «خاصپسند»، «تکخوان» و حتی «مخالفخوان» روبهرو است.
«یکهبودن» آقای هاشمینژاد برای اهل ادبیات، سالها است که آشکار شده، اما نسل جوان هم بد نیست خود را در این آینه بنگرند.
نویسنده در پیشگفتار سعی خود را در به چالش کشیدن این دو مورد میداند، اول: حسن نیت بریتانیا برای ورود به مذاکره و نقش واسطهگری ایالات متحده در مسئلهی ملی شدن نفت و سرسختی مصدق با گرایش شیعی، حال آنکه منابع این باورها و احیانا رواج آن محل تأمل است و دوم آنکه نویسنده سعی دارد در کوششی دیگر انحصار این واقعه در چارچوب جنگ سرد و دعوای دو ابر قدت شرق و غرب را نادرست بینگارد و کودتا را حاصل مناقشهی ناسیونالیسم و امپریالیسم و به تعبیری جهان اول و سوم بداند که برای نیل به این مقصود استفاده از اسناد چاپ شدهی «سیا» و «امآیسیکس» خود، دلیلی بر ضعف این تحلیل است."