خلاصه ماشینی:
"مقولات عهـــد عهد چیست و انسان چه نسبتی با آن دارد؟ چه عهدهایی ما میشناسیم؟ آیا عهد در معنای فلسفهی تاریخی، مقوم تاریخ است؟ چه ارتباطی با زمان فانی و باقی دارد؟ آیا تنها در تاریخ و با آغاز دورهی تاریخی معنا مییابد؟ آیا ابدی است، یا میتواند ابدی باشد؟ آیا میتوان گفت در تاریخ، مقدم بر هر چیز است؟ بستن و شکستن آن به چه معناست؟ نشانههای بستن و شکستن عهد را در چه ساحات و آثاری و چگونه باید جست؟ چگونه یافت میشود؟ در چه دستگاه فکری معنا مییابد؟ با شناخت آن، چه رخ میدهد و چه افقی گشوده خواهد شد؟ آیا با شناخت عهد، به جوهرهی تاریخ و امکانات آن، میتوان دست یافت؟ یعنی که در پس علوم و هنر و ساختارهای اجتماعی میتوان به عهد نهفتهی در آنها رسید؟ ما چه نیازی به یافت عهد داریم؟ این امر چه ارتباطی با گذشته و آیندهی ما دارد؟ غفلت از آن چه عواقبی دارد؟ چه کسانی در یافت عهد توفق مییابند؟ آیا این یافت خاص فیلسوفان است؟ تاریخ جدید، عهد است یا تجدید عهد؟ تحقق کدام عهد و تجدید چه عهدی است؟ کدامین فیلسوف در این عهد غور کردهاند؟ نگاه امکانی به تاریخ چه افقی بر ما میگشاید؟ آیا نگاهی پیشداورانه و خود مانع و حد و حصری بر تاریخ است؟ این نگاه چه مستلزمات هستیشناسانهای به تاریخ و انسان دارد؟ چه بایدها و نبایدهایی فراروی انسان میگذارد؟ چه ارتباطی بین گشایش افقها و امکانهای تاریخی قوم وجود دارد؟ امکانها در تاریخ، امکان چه هستند؟ چگونه خود امکان مییابند؟ آیا دائمی و ابدیاند یا در عالماند؟ انسان خود چه نسبتی با این امکانها دارد؟ آیا میتوان از امکانهای تاریخ خود سخن گفت؟ آیا میتوان از اصیل و غیر اصیل آن گفت؟ در آن صورت تاریخ امروز ما تحقق امکانهای اصیل است یا غیر اصیل؟ اگر غیر اصیل است، آیا میتوان گفت، در صورت تحقق امکانهای اصیل، اکنون ما در تاریخ دیگری بودیم و زیست دیگری داشتیم؟"