چکیده:
علاوه بر اهمیت جغرافیایی خاورمیانه، این منطقه در سیاست خارجی قدرتهای بزرگ به خصوص آمریکا جایگاه مهمی داشته و این کشورها همواره با اتخاذ سیاستهای متفاوت، درصدد تأمین منافع خود و مصادره حوادث تاریخی به نفع خود میباشند. یکی از مهمترین تحولات اخیر در منطقه خاورمیانه، خیزش ملتهای مسلمان است که تأثیرات بسیاری بر منطقه، جهان و سیاست قدرتهای فرامنطقهای داشته است. در این راستا سؤال اصلی مقاله آن است که با توجه به جایگاه خاورمیانه در سیاست خارجی قدرتهای بزرگ به خصوص آمریکا، بیداری اسلامی چه تأثیری بر نظم سیاسی خاورمیانه و جایگاه آمریکا در این منطقه داشته است؟
In addition to its geographic prominence, the Middle East region possesses an important position in foreign policy of great powers especially the United States. Through the implementation of different policies, these powers seek to secure their interests and interpret historical events into their own interests. Muslim nation's uprising is one of the most important developments in the Middle East region in recent years and has exerted numerous impacts on the region, the world and policies of ultra-national powers. The main inquiry of this article in this regard is, in view of the position of the Middle East in foreign policy of great powers especially the United States, what impacts Islamic awakening has had on political order in the Middle East and the status of the United States in this region.
خلاصه ماشینی:
(جرجیس، 1382: 89) با توجه به اینکه در این دوره، خاورمیانه تحت تأثیر عواملی همچون دولتسازی و روی آوردن به شخصیتگرایی، افزایش فساد و نابرابری، گنج سرشار نفت و سرکوب فعالیتهای سیاسی به جای ادغام آنها در مشارکت نهادینه شده، اثرات منفی بر مشروعیت دولتها گذاشته و جایگزین متقاعد کنندهای برای عربیسم به عنوان ایدئولوژی مشروعیت بخش برای کشورهای عربی وجود نداشت، (هینه بوش و احتشامی، 1390: 97 ـ 96) انقلاب اسلامی تأثیرات مهمی بر منطقه خاورمیانه گذارد که عبارتند از: ـ تبدیل جریانات اسلامگرای خاورمیانه به بازیگران مهم در جامعه مدنی جهان عرب و شکلگیری پارادایم جدید اسلامگرایی؛ ـ شکلگیری گفتمان و هویت اسلامی در مقابل گفتمانهای مسلط شامل ناسیونالیسم و غربگرایی؛ ـ افزایش حس اعتماد به نفس در میان مسلمانان و جریانات اسلامگرای منطقه؛ ـ شکلدهی الگوی جدید نظام سیاسی با ویژگی اسلامی، مردمی و استقلالطلب؛ ـ گسترش رویکرد استقلال طلبانه و تأکید بر دوری از سلطه شرق و غرب؛ ـ ایجاد بستر و حرکت انقلابی در مقابل دولتهای اقتدارگرا؛ ـ تقویت موج مقاومت مردمی در حمایت از آرمان فلسطین و مقابله با اسرائیل.
با توجه به ناکامی الگوی سکولار مدرن در چارچوب پروژه مدرنیته در جهان اسلام و عرب و به تبع آن انحطاط و فروپاشی سیاسی رژیمهای اقتدارگرا و مستبد وابسته به غرب، میتوان ادعا کرد که دیگر سیاستهای آمریکا در میان ملتهای مسلمان منطقه کارایی لازم را نداشته و با تحولات منطقه خاورمیانه در دو سال اخیر، شاهد شکست هژمونی آمریکا هستیم و با وجود تقویت گفتمان اسلامی در چارچوب تغییر نظم منطقهای نوین، گفتمان سازش و سکوت، جایش را به تقابل مردم منطقه با آمریکا، اسرائیل و حاکمان وابسته به آنان داده است.