چکیده:
In this paper، we are going to compare the thesis of holism embedded in Kuhn’s philosophy of science and Quine’s epistemology. Both of these philosophers have emphasized philosophers after them a great deal. One of most crucial concepts in Kuhn’s philosophy is incommensurability which is widespread nowadays in philosophy of science. He defines it in three levels including observational، methodological and semantic. To do such a thing، Kuhn appeals to a kind of partial holism، i.e. at the level of paradigm. On the other hand، Quine holds a kind of epistemic and semantic holism which seems to have much affinity with Kuhn’s partial epistemic and semantic holism used in his incommensurability thesis. This paper aims، while introducing Quine’s holism in his “Two Dogmas of Empricism” and Kuhn’s incommensurability in his “The Structure of Scientific Revolutions”، to express such affinities.
خلاصه ماشینی:
کوهن در ساختار تامس کوهن در کتاب معروف و تأثیرگذارش به نام سـاختار انقـلاب هـای علمـی ( The Structure of Scientific Revolutions)، نقش عوامل اجتماعی در فرایند تولید علـم را به نحوة ویژه ای برجسته می کندو برای نخستین بار این بحث را به طور جدی وارد ادبیـات فلسفۀعلم (Philosophy of Science) میکند؛*٣او با یک نحـوه تـاریخ نگـاری خـاص ، شواهدی از تاریخ علم میآوردو نشان می دهد که علم به شدت متأثر از بستر جامعه است .
شاید مناسب باشد مسـئله را به گونه ای دیگر طرح کنیم : وقتی یـک نظریـه در یـک پـارادایم را در یـک پـارادایم دیگـر ترجمه می کنید،با دو مشکل روبه رویید: نخست آنکه تعریف واژگانی که در یک نظریه -یا یک پارادایم -وجود دارند، به هم وابسته اند؛برای مثـال وقتـی مـی خـواهیم واژة «طبیعـت » (Nature) ارسطویی را ترجمه کنیم ،این واژه بـه تنهـایی دارای آن معنـای ارسـطویی خـود نیست ، بلکه این مفهوم به همراه طیفی از مفاهیم و پیش فرض های ارسطویی اسـت کـه بـه معنای خاص خود، دلالت می کندو معنـای ایـن مفـاهیم بـه صـورت دوری از هـم گرفتـه شده اند.
همان طور که در عبارت فوق نمایان است ، کوهن دیگر قائل به کل گرایی در سـطح یـک نظریه (پارادایم ) نیست ؛**بلکه او اشاره میکند کـه بخـش کـوچکی از واژگـان علمـی بـه صورت کل گرایانه معنامی یابندو تنها از یک کل گرایی موضـعی (local Holism) در بـین این واژگان دفاع میکندو بقیۀواژگان بین دو نظریه را کمابیش یکسان و قیاس پذیر معنایی میداند.