چکیده:
مقالة حاضر به ارائة روش تحقیق بهکار رفته از سوی پیر بوردیو در حوزة سرمایة فرهنگی اختصاص یافته است. سرمایة فرهنگی به معنای فرهنگی است که از نظر اجتماعی همانند سرمایه عمل میکند. سرمایهای که کارکرد اصلیاش مشروعیتبخشی سلطه از طریق اعمال خشونت نمادین، یعنی، توانایی استمرار روابط سلطه است. دغدغة اصلی نگارنده در انتخاب موضوع تأکید بر بهکارگیری روشهای کمی در حوزة تحقیقات علوم اجتماعی در ایران بوده است. گویی تنها تحقیقی از نظر دانشگاهی معتبر است که با آمارهای استنباطی پیچیده همراه باشد و تحقیق این است و جز این نیست. وارثان Les Heritiers (1964)، تمایز Distinction (1979)، و فقر جهان Misere du monde (1993) سه اثر مطرح در حوزة سرمایة فرهنگیاند که در این مقاله از منظر روششناختی، با روش اسنادی به آنها پرداخته میشود. یافتههای این بررسی حاکی از آن است که بوردیو در آثار خود تنها به بحث نظری درخصوص مفهوم سرمایة فرهنگی اکتفا نکرده بلکه با بهکارگیری روشهای متنوع تحقیق کمی و کیفی و استناد به پژوهشهای ملموس و ذکر مثالهای مشخص به آن پرداخته است. عمدهترین ویژگی منتسب به روش او ساختارگرایی برساختگرا است که در آن نقش عاملان از یکسو و ساختارهای اجتماعی از سوی دیگر بهچالش کشیده شدهاند
خلاصه ماشینی:
یافته های این بررسی حاکی از آن است که بوردیو در آثار خود تنها بـه بحـث نظری درخصوص مفهوم سرمایة فرهنگی اکتفا نکرده بلکه با به کارگیری روش های متنوع تحقیق کمی و کیفی و استناد به پـژوهش هـای ملمـوس و ذکـر مثـال هـای مشخص به آن پرداخته است .
در این خصوص او در تحلیل جداول و نمودارها استدلال می کند که در نظام آموزشی مورد مطالعـة او «وارث » به دنبال دست یابی به مدارک تحصیلی است که بـه دهـش (Don) و لیاقـت هـای او تعبیـر می شود؛ همان گونه که محرومان از ارث از طریق مدرسه متقاعد مـی شـوند کـه سرنوشـت تحصیلی و اجتماعی آنان به واسطة تدوام کاستی هایی در دهش و کفایتشان اسـت .
به بیان دیگر، هم زبان با مونیه مـی تـوان گفـت کـه معنـای اجتماعی معرف های (indicateur) انتخـابی بوردیـو دربـارة سـلیقه هـا (gout) و عمـل هـای فرهنگی (pratique culturelle) فرانسویان در این اثر ارائه شده است (١٠٤ :٢٠٠١ ,Mounier).
همچنین در تحلیل روش بوردیو واژگانی چون «رابطه گرایـی »، «سـاختارگرایی برساخت گرا» و یا «ساختارگرایی تکوینی » مطرح شده است : رابطه گرایی (relationnalisme)١٠ بدین معنا که جامعه و افراد به مثابة موجودیتی جداگانه تصور نشوند بلکه توجه به روابط میان افراد در برابر وابستگی های متقابل و گسـترده ای در نظر باشد که آن را «ساختارهای اجتماعی » مـی نامنـد.