چکیده:
از مباحثی که لازم است ارتباط آن با وحی مورد بررسی قرار گیرد، بحث مکاشفه عرفانی است .در این نوشتار سعی شده با استفاده از کتب لغت و آیات قرآن و کلمات عرفا به سنجش این ارتباط توجه شود و از آنجا که شناخت چیزی با تفکر در آثار آن است، کشف عرفانی در مرتبه وحی نمی ایستد که شناختی عمیق تر و همه جانبه است و از این جهت هیچ عارف راستینی ادعای وحی و نبوت نداشته است و ابن عربی نبوت تشریعی را متاعی ویژه می داند که دست عارفان از آن کوتاه است. در ادامه، تفاوت های معرفت عرفان با علوم وحیانی مورد توجه قرار می گیرد و آنگاه آیاتی که دلالت بر الهی بودن وحی قرآنی دارد با عناوینی همچون قرآن و نقش قابلی پیامبر، تعبیر «قل»، نقش جبرئیل در رساندن وحی و امور دیگر هرچه بیشتر این تفاوت آشکارتر می گردد.
خلاصه ماشینی:
اما در مورد دو ادعای اول و سوم عارف فوق جای تردید نیست ، ولـی در مـورد سـخن دوم او «عـدم تمایز ذاتی مکاشفه و وحی» طبق آنچه در بحث های پیشین نیز گذشت ، در اصل اینکه اجمالا تجربه ای ودریافتی در بین است ، مشترک هستند، ولی سنخ دریافت ها یکی نمیباشد، لـذا در واقـع ، یـک تجربـه ودریافت پیامبرانه و وحیانی داریم و یک تجربۀ غیر پیامبرانه ؛ زیرا اساسا حقیقت وحی از ناحیۀ خداونـد است که به همراه خود احکام و حقایقی که اگر حضرت باری تعالی نفرماید، به هیچ وجه تحت دریافـت کسی واقع نمیشود، ولی مکاشفات عرفانی، دریافت های عمومی است که برای هر کسی که مراتب سـیر و سلوک را طی نماید، حاصل میآید و این دریافت از نوع وحـی تشـریعی نمـیباشـد، لـذا هـیچ عـارف راستینی ادعای نبوت ندارد و روشن نیست که بعضی ٧با چه روشی و از چه طریقی به این مطلب دسـت یافته اند که در عین قبول وجود ما به الامتیاز میـان تجـارب وحیـانی و تجـارب عرفـانی [یعنـی عنصـر مأموریت ، (هر چند تفاوت ها بین آن دو بیش از این است )] این دو نوع تجربه را از یک گـوهر دانسـته و تفاوت ماهوی را نفی کرده اند، در حالی که مطابق اصل سنخیت علت و معلول ، تنوع آثار دلیل بـر تنـوع مؤثره است و پذیرش تفاوت آثار این دو نوع تجربه بهترین قرینه بر هم سنخ نبـودن آن دو اسـت ؛ زیـرا این سؤال جا دارد که چه خصوصیتی در این علوم وحیانی اسـت کـه آنهـا را شایسـته هـدایتگری تـام می نماید؟ به دیگر تعبیر، با توجه به بحث أخیر آنچه از جانب خداوند بر پیامبر میرسـد، از مقولـۀ علـم است و آنچه در مورد عرفا است ، معارفی کشفی است که در آنها احتمـال التبـاس بـا امـور دیگـر مثـل وسوسه های شیطانی نهفته است .