چکیده:
«تعلیموتربیت انتقادی» یکی از رویکردهای نام آشنایی است که به نظام تعلیموتربیت بهگونهای متفاوت مینگرد. این رویکرد ملهم از اندیشه انتقادی مکتب فرانکفورت به تحلیل و بررسی نظام تعلیموتربیت درون ساختار جامعه میپردازند. از این دیدگاه، «مدرسه، برنامه درسی و تعلیم و تعلم به مثابه عوامل و فعالیتهایی در نظر گرفته میشوند که از امور آکادمیک محض فراتر میروند و دارای معانی و استلزامات مهم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تربیتی هستند.» (گوتک، ۱۳۸۰: ۴۸۶) بنابراین، «در تعلیموتربیت انتقادی، تربیت امری جدانشدنی از تحول اجتماعی و انسانی تلقی میشود و میان نظام تربیتی و ساختار اجتماعی وابستگی متقابل وجود دارد. همچنین، اظهارات و فرضیات به شرایط اجتماعی و سیاسی بستگی دارند و ادعای ذهن و عقل مستقل رد میشود.» (میرلوحی، ۱۳۷۶: ۴۲)
خلاصه ماشینی:
"او نظام آموزشی را در خدمت «فرهنگ سکوت»، که به زعم وی ویژگی خاص طبقۀ تحت سلطه بود، میدانست و معتقد بود که میباید به افزایش آگاهی افراد نسبت به مسائل پیرامون خود پرداخت و آنها را از موجوداتی منفعل به انسانهایی فعال و اندیشمند تبدیل کرد.
» (شارعپور، ۱۳۸۳: ۹۱) این نظریه با نگاهی نقادانه به نظریات قبلی، اعتقاد دارد که حتی اگر بازتولید اجتماعی و فرهنگی نیز در نظام آموزشی اتفاق بیفتد، این کار ساده و آسان نیست و دانشآموزان در مقابل تقاضاها و فشارهای مدرسه از خود مقاومت نشان میدهند.
| رشد آموزش علوم اجتماعی | دورۀ هفدهم | شمارۀ ١ | پاییز ١٣٩٣ کارکردگرایان آموزش را وسیلهای اساسی برای حرکت اجتماعی از طبقات پایین به طبقات بالا میدانند اما رادیکالها آموزش را ابزاری برای برقراری ثبات اجتماعی، حفظ وضع موجود و انتقال نابرابریهای اجتماعی میدانند رشد آموزش علوم اجتماعی | دورۀ هفدهم | شمارۀ ١ | پاییز ١٣٩٣ | پائولو فریره جامعهشناس برزیلی نظام آموزشی را در خدمت «فرهنگ سکوت»، که به زعم وی ویژگی خاص طبقۀ تحت سلطه بود، میدانست و معتقد بود که میباید به افزایش آگاهی افراد نسبت به مسائل پیرامون خود پرداخت و آنها را از موجوداتی منفعل به انسانهایی فعال و اندیشمند تبدیل کرد | رشد آموزش علوم اجتماعی | دورۀ هفدهم | شمارۀ ١ | پاییز ١٣٩٣ در «آموزش و پرورش بانکی»، دانشآموزان نقش انبار و مخزن را دارند و یادگیری محدود به دریافت، حفظ کردن و مصرف دادههاست."