چکیده:
در مورد فرآیند اقتباس و چگونگی تبدیل یک متن از ادبیات داستانی به ادبیات دراماتیک همواره
نظریات و نیز راهکارهایی ارایه شده است. البته باید بیشترین نظریات درباره اقتباس» به اقتباس فیلم از
ادبیات داستانی و رمان اختصاص داشته است و کمتر میتوان منبعی را پیدا کرد که مشخصا به مسئله
اقنباس درام از ادبیات داستانی و رمان پرداخته پاشد: ازاینمنظر این پژوهش میتواند در حوزه بحثی که
مطرح میکند. جزو معدود پژوهشهای موجود باشد.
در این پژوهش پیش از هرچیز و:درام اقنباسی محمد یعقوبی صرفنظر از وجوه
تفارق و تشابه آنها و بدونتوجه به جغرافیای فرهنگی و اجتماعی آفرینش این آثار براساس ساختارشان
موردبررسی قرار میگیرند. در ادامه تلاش یک پرسش اساسی در نتیجه فرآیند اقتباس»
پاسخ داده شود. این پرسش در پی:دستیابی به الگویی, برای اقتباس است و اینگونه مطرح میشود که
در یک پروسه اقتباسی و در جریان افنباس دراماتیک از ادبیات*داستانی بیشتر چه مولفهها و عناصری از
ساختار ادبیات داستانی, ظرقیت: ها و قابلیتهای تبدیل ضدن به رام را دارند و براساس چه الگوی می
توان از ادبیات داستانی اقتباس کرد و به یک ساختار دراماتیک دست پافت؟
رمان دال سگ و نمایشنامه اقتباسی "دل سک" بهواسطه آنچه اقتباس, وفادارانه تعریف میکنیه
و براساس مولفه های ساختاری شان با هم قیاس میشوند. درنتیجه همین قیاس و تحلیل ساختاری
تلاش میشود تا الگوی اقتباس و پروسه تبدیل از رمان به درام با نگاهی کاربردی و علمی موردارزیابی
و شناخت قرار گیرد.