چکیده:
در دهه های اخیر مسائل زنان از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. هر چند که مسأله جنسیتی اغلب از زاویه اجتماعی، مردم شناسی یا سیاسی بررسی می شود؛ اما هزینه های نا برابری، اغلب در سطح اقتصادی نیز جلوه گر می شود. از یک طرف توانایی اقتصادی زنان موجب توانایی آنان در عرصه های دیگر نیز می شود و از طرف دیگر کشورها از طریق فراهم نمودن امکانات مشارکت اقتصادی زنان میتوانند از تمام نیروی کار بالقوۀ خود استفاده کنند.مشارکت اقتصادی زنان در مناطق گوناگون جهان متفاوت بوده است و در مناطقی مانند اروپا و جنوب شرق آسیا ، بالا درحالیکه مناطقی مانند جنوب آسیا و خاورمیانه و شمال افریقا، پایین میباشد. منطقۀ خاورمیانه و شمال افریقا از دیر باز به دلیل مسائلی مانند اقتصاد رانتی و دیدگاه های خاص فرهنگی پایین ترین نرخ های فعالیت اقتصادی زنان را به خود اختصاص داده است.با توجه به سیر منظم و منطقی داده های فعالیت اقتصادی زنان و با مبنا قرار دادن دورۀ آماری 1998 تا 2007 میلادی تلاش کرده ایم تا تصویری از وضعیت منطقه و کشورهای آن به دست دهیم. باید دید که منطقه خاورمیانه و شمال افریقا در مقایسه با دیگر مناطق جهان و کشورهای این منطقه در مقایسه با یکدیگر چه وضعیتی خواهند یافت.با توجه به روند کلی رو به رشد نرخ فعالیت اقتصادی زنان در خاورمیانه و شمال افریقا، این منطقه در پنج سال آینده رشد ولو اندکی را شاهد خواهد بود و فاصله خود را با مناطق توسعه یافته تر در این زمینه کمتر خواهد کرد و در این راه کشورهای ثروتمند حوزه خلیج فارس و کشورهای توسعه یافته تر منطقه مانند ایران و سوریه وضعیت بهتری خواهند داشت.
خلاصه ماشینی:
"(The International Bank for Reconstruction and Development,1995, 9) درحقیقت تجربۀ جوامع توسعه یافته به وضوح بیانگر این مسأله است که جامعه ای میتواند توسعه یابد که همه افراد آن ، ظرفیت توسعه پذیری را داشته باشند و روشهای مناسبی برای حصول توسعة پایدار بیابند و تحقق این موضوع تنها زمانی امکان پذیر است که زنان یک جامعه به عنوان نیمی از نیروی انسانی در روند توسعه جایگاه خود را داشته باشند (علیزاده،1387،14)؛ به عبارت دیگر از جمله شاخصهای توسعه یافتگی یک کشور، میزان مشارکت و نقشی است که زنان در آن کشور دارا هستند (شجاعی،1380، 7)؛ زیرا در تمام کشورها، میزان فعالیتهای اقتصادی بستگی به ذخیره نیروی کار موجود، برای تولید کالا و خدمات دارد (شادلو، 1377،63) به علاوه خانواده های طبقه کارگر قادر نیستند که تنها از درآمد یک نفر به زندگی خود ادامه دهند؛ در اینجاست که گاهی بهبود وضعیت رفاهی خانواده و فرزندان تنها دلیل پرداختن زنان به کار در خارج از خانه است و با وجود اینکه زنان درآمد پایینی دریافت میکنند، درآمد آنها نتایج رفاهی مهمی برای فرزندان و خانواده دارد.
2 درصدی را نشان می دهد با توجه به این شرایط ، منطقۀ خاورمیانه گرچه از میزان پایین تری برخوردار بوده است اما رشد به مراتب بالاتری را تجربه کرده است که نشان از رسیدن نرخ فعالیت اقتصادی زنان در اروپا و آسه آن به یک نوع ثبات دارد در حالی که این نرخ در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا در حال آزاد کردن پتانسیل خود بوده و رو به رشد می باشد و انتظار می رود تا پنج سال آینده این نرخ به حدود 33 درصد برسد باز هم ممکن است این فاصله با کشورهای اروپائی و جنوب شرقی آسیا کاهش یابد."