چکیده:
در پژوهش " بررسی رابطه بین هوشها چندگانه مدیران با استقرار سبک مدیریت مشارکتی در مدارس ابتدایی شهر تهران"روش انجام تحقیق توصیفی بوده و طرح پژوهش از نوع مطالعات همبستگی میباشد. جامعه آماری عبارتست از تمامی مدیران مقطع ابتدایی شهر تهران (مدارس عادی، شاهد، هیات امنایی، تیزهوشان و غیردولتی) که از میان آنها 320 نفر به روش نمونهگیری طبقهای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل 2 پرسشنامه هوشهای چندگانه گاردنر وپرسشنامه مدیریت مشارکتی چوپانی بوده است. پایایی و روایی ابزارهای گردآوری اطلاعات توسط ضریب آلفای کرانباخ و روایی محتوایی بررسی شده و نتایج حاصله به صورت مفصل قبلا بیان گردید. تجزیه و تحلیل دادهها در 2 بخش توصیفی و استنباطی انجام شد. در بخش توصیفی با استفاده از شاخصهای توصیفی مانند میانگین و انحراف معیار و در بخش استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با استفاده از نرم افزار spss نتایج به شرح زیر به دست آمد. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان میدهد که هوشهای چندگانه مدیران (هوش طبیعتگرا، هوش منطقی، هوش برونفردی و هوش موسیقایی) همبستگی مثبت و معنی داری با استقرار سبک مدیریت مشارکتی که شامل مقولههای مشارکت کارکنان در حل مشکلات، مشارکت کارکنان در هدف گذاری، مشارکت کارکنان در تصمیمگیری و مشارکت کارکنان در تغییر و تحول سازمانی میباشد، دارند.
خلاصه ماشینی:
نتايج به دست آمده از پژوهش نشان ميدهد که هوش هاي چندگانه مديران (هوش طبيعت گرا، هوش منطقي، هوش برون فردي و هوش موسيقايي) همبستگي مثبت و معني داري با استقرار سبک مديريت مشارکتي که شامل مقوله هاي مشارکت کارکنان در حل مشکلات ، مشارکت کارکنان در هدف گذاري، مشارکت کارکنان در تصميم گيري و مشارکت کارکنان در تغيير و تحول سازماني ميباشد، دارند.
فرضيه پنجم : هوش هاي چندگانه مديران (طبيعت گرا، منطقي، برون فردي، موسيقايي) قادر به پيش بيني استقرار سبک مديريت مشارکتي ( مشارکت در حل مشکلات ، هدف گذاري، تصميم گيري و تغيير و تحول سازماني ) هستند.
همچنين يافته هاي ناشي از تحليل رگرسيون گام به گام بيان ميکند هوش منطقي ١٠/٧ درصد از ميزان مشارکت کارکنان در حل مشکلات ، ٢١/٥ درصد از ميزان مشارکت کارکنان در هدف گذاري، ١٠/٧ درصد از ميزان مشارکت کارکنان در تصميم گيري و ٢٦/٣ درصد از ميزان مشارکت کارکنان در تغيير و تحول سازماني را پيش بيني ميکند فرضيه سوم : بين هوش موسيقايي مديران و استقرار سبک مديريت مشارکتي در مدارس رابطه وجود دارد.
فرضيه پنجم : هوش هاي چندگانه مديران (طبيعت گرا، منطقي، برون فردي و موسيقايي) قادر به پيش بيني استقرار سبک مديريت مشارکتي (مشارکت در حل مشکلات ، هدف گذاري، تصميم گيري و تغيير و تحول سازماني ) هستند.