چکیده:
این پرسش که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهوم و ماهیتی دارد؟ خصلتا پرسشی فلسفی است. در مطالعات فلسفی، نخستین پرسشی که برای هر اندیشمند مطرح میشود، پرسش از چیستی و ماهیت پدیدهها و مفاهیم موجود در مباحث فلسفی و علمی است. هنگامی که پرسشها ناظر به ماهیت پدیدهها است، فعالیت ذهنی متوجه بعد هستیشناسی امور است، اما زمانی که پرسشها ناظر به مفهوم و معنای واژهها است، ذهن درگیر فعالیتی معرفتشناختی یا مفهومشناختی است. واژه ژئوپلیتیک امروزه در حوزههای مطالعاتی گوناگون، کاربرد فراوانی دارد و برای تحلیل و تبیین رویدادهای سیاسی و جغرافیائی در سطوح مختلف بهکار گرفته میشود. متاسفانه علیرغم کاربرد گسترده این واژه، به دلیل غلبهی رویکرد کارکردگرایانه در مطالعات جغرافیای سیاسی، بعد نظری و مفهومی ژئوپلیتیک مورد غفلت واقع شده و چندان مورد توجه صاحبنظران قرار نگرفته است. به همین جهت، همچنان جای طرح این پرسش وجود دارد که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهومی دارد؟ هدف این مقاله، پرداختن به بعد نظری و معرفتشناختی «ژئوپلیتیک» در راستای ارائهی پاسخ به پرسش فوق است و با توجه به خلاء و فقدان موجود در این زمینه، در پی ارائهی تبیینی درخور از ماهیت و مفهوم این واژه میباشد. مقاله حاضر با رویکرد رئالیستی و از موضع عقلانیت انتقادی و در قالب توصیفی و تحلیلهای منطقی و معرفتشناختی، به بررسی موضوع مذکور پرداخته است. مطابق یافتههای این تحقیق، مفهوم ژئوپلیتیک در زمرهی معقولات ثانیهی فلسفی یا مفاهیم اعتباری عقلی قرار میگیرد و از این روی ژئوپلیتیک در طبقهبندی علوم، جزو علوم تجربی اعتباری محسوب میشود.
خلاصه ماشینی:
از مباحث طرح شده توسط مصباح یزدی، چنین مستفاد میشود که پیش از تقسیم اعتباریات به محض (غیرمولد) و عقلی (مولد)، این دو نوع متفاوت از اعتباریات یکی انگاشـته میشد و سهوا احکام اعتباریات محض به اعتباریات عقلی نیز تسـری داده میشـد و به همین سبب ، برخی مسائل مغایر با واقعیت جاری (تجربه ) و عقل سـلیم (منطق ) روی میداد، و نیز در حوزه فلسفه علم ، مشکلات مهمی برای علوم و فنون اعتباری پیش میآمد و راه را برای ظهور و بسط نگرش های غیررئالیستی و نسبیگرایانه فراهم میآورد.
تجزیه و تحلیل تبیین مفهوم ژئوپلیتیک در چارچوب نسبت دانش و ارزش ژئوپلیتیـک دارای مـاهیـت مرکبی اســت و از ترکیب دو بخش مجزای خود، یعنی «ژئو» و «پلیتیک » تشـکیل شـده اسـت و میان این دو بخش ، نسـبت میان دانش و ارزش حاکم اسـت و به مبحث قضایای حقیقی و اعتباری مربوط میشود.
با توجه به مباحث طرح شـده ، میتوان گفت که مشکلی که از زمان طرح مبحث اعتباریات و غیرمولد بودن آن ها از ســوی علامه طباطبائی، دامن علومی چون ژئوپلیتیک را گرفته بود، حل میشــود و در برابر پرسش بنیادین «از دیدگاه منطقی و معرفت شناختی، چگونه میتوان نسبت میان دو مفهوم «ژئو» و «پلیتیک » در واژه مرکب «ژئوپلیتیک » را تبیین نمود؟» میتوان پاسخی متقن و معقولی به قرار زیر ارائه نمود: «پلیتیک » به عنوان دانش و فن اداره ی جامعه ، به مجموعه ای از باید و نبایدهای هنجاری و اعتباری عقلی گفته میشود که به وسیله ی عقل در ذهن ساخته میشوند «ژئو» نیز عبارت از عوامل و شرایط عینی جغرافیائی مربوط به زمین اسـت .