چکیده:
اخیرا، پژوهش در زمینه گرایش به تفکر انتقادی و عوامل مرتبط با آن، به عنوان یکی از صلاحیت های حرفه ای معلمان، توجه بسیاری از صاحب نظران تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان گرایش به تفکر انتقادی در معلمان مقطع متوسطه و نقش آن در ترجیح سبک تدریس آنان صورت پذیرفت. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش، تمامی معلمان زن مقطع متوسطه شاخه نظری شهر مشهد در سال تحصیلی1391 ـ 1390 بود که بر اساس استعلام از سازمان آموزش و پرورش خراسان رضوی برابر با 4115 نفر می شد. 110 معلم طبق فرمول حجم نمونه کوکران و به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و با استفاده از پرسشنامه های سبک تدریس و مقیاس گرایش به تفکر انتقادی ریکتس مورد ارزیابی قرار گرفتتند و داده های حاصل با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t وابسته، تحلیل و تفسیر شد. یافته های پژوهش نشان داد که معلمان به سبک تدریس فعال بیش از سبک تدریس غیرفعال گرایش داشتند و در مجموع سطح تفکر انتقادی معلمان مطلوب بود و بین دو سبک تدریس فعال و غیر فعال، گرایش به تفکر انتقادی معلمان تنها با سبک تدریس فعال رابطه مثبت و معناداری وجود داشت (48/0r=، 001/0 >p).
خلاصه ماشینی:
بررسی میزان گرایش به تفکر انتقادی در معلمان مقطع متوسطه و نقش آن در سبک تدریس آنان چکیده اخیرا، پژوهش در زمینه گرایش به تفکر انتقادی و عوامل مرتبط با آن، به عنوان یکی از صلاحیتهای حرفهای معلمان، توجه بسیاری از صاحب نظران تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است.
از طرفی در پیشینه مباحث مربوط در تعلیم و تربیت به نقش و جایگاه معلم توجه ویژهای شده است و تقریبا تمام محققان به مؤثر بودن این عنصر در آموزش و پرورش اتفاق نظر دارند لذا به جاست که گرایش معلمان به تفکر انتقادی (critical thinking disposition) به عنوان افرادی که مسؤول آموزش تفکر به فراگیران هستند، بررسی شود.
لذا برخی بر این باورند که ارتباط مستقیمی بین رویکردهای تدریس معلمان و سبکی که در تدریس خود برمیگزینند و میزان تفکر انتقادی فراگیران وجود دارد و تدریس در کلاسهای درس باید از برنامههای منفعل و حفظ مفاهیم به سمت تفکر انتقادی به عنوان یک مؤلفه در تسهیل یادگیری حرکت کند (Curtis, Rudd, Gallo, Eckhardt “Ricketts, 2008).
لذا پژوهش حاضر با هدف تأکید بیشتر بر گرایش تفکر انتقادی معلمان، به بررسی ارتباط بین گرایش به تفکر انتقادی معلمان با ترجیح سبک تدریس آنان انجام شده است.
به طور کلی این پژوهش با هدف بررسی میزان گرایش به تفکر انتقادی در معلمان مقطع متوسطه و نقش آن در ترجیح سبک تدریس آنان صورت پذیرفته است تا نتایج و یافتههای آن نقطه عزیمتی برای ارتقای تفکر انتقادی وسبک تدریس معلمان محترم باشد.
نتایج ضریب همبستگی پیرسون حاکی از آن بود که همبستگی معناداری بین گرایش به تفکر انتقادی معلمان مورد بررسی و ترجیح سبک تدریس فعال وجود دارد (001/0>p).