چکیده:
این نوشتار درصدد است با روش استنادی و تحلیلی (با تاکید بر روش شناسی استنباطی و فقهی) میزان و نوع مسئولیت و وظیفه والدین در «نمازآموزی به فرزندان» را بررسی، و نوع وظیفه والدین از حیث وجوب و استحباب، زمان، زمینه ها و روشهای آموزش نماز را بر اساس دلائل شرعی تعیین کند. بر اساس بررسیها، تربیت عبادی فرزندان در عبادات واجب بر والدین واجب است و آموزش عبادات مستحب و تثبیت آنها در شخصیت فرزندان بر والدین مستحب است و مسئولیت نمازآموزی به فرزندان از دوران پیش از بلوغ فرزندان آغاز می شود. این وظیفه به نحو واجب توصلی و کفایی است.
خلاصه ماشینی:
"برخی بر این باورند که دین و مناسک دینی نیز ماننـد همه مواد درسی و محتوای آموزشی از قوانین عمومی تعلیم و تربیت پیروی مـی کنـد؛ امـا بـه بـاور عده ای دیگر، آموزش دین علاوه بر پیروی از قـوانین و سـاز وکارهـای طبیعـی و عمـومی تربیـت ، اقتضائات و وضعیت ویژهای بر آن حاکم است که باید مستقلا مورد پـژوهش قـرار گیـرد و اساسـا مطالعه روانشناختی و جامعه شناختی دین و دینـداری مـی توانـد در همـین رابطـه ارزیـابی شـود کـه به پیدایش حوزه های مطالعاتی چون جامعـه شناسـی دیـن ١، روانشناسـی دیـن ٢ و روانشناسـی رشـد 1 - Sociology of Religion 2 - Psyhology of Religion دینی ١ منجر شده است .
روایاتی که از «امر به نماز»، «مؤاخذه بر نماز» و «زمان وجـوب نمـاز در کـودکی» سـخن گفتـه اسـت ، چگونـه بـر آموزش نماز دلالت دارد؟ روشن است که «امر به نماز» و «مؤاخذه بر آن» به دلالت التزامی بر جواز و یا وجوب آموزش نماز در زمانی پیشـتر، دلالـت دارد و روایـاتی کـه از «زمـان وجـوب نمـاز در کودکی » سخن گفته است نیز به دلالت تضمنی یا التزامی به این نکته دلالت دارد که وظیفه تربیـت عبادی که بر عهده والدین نهاده شده است در باب «نماز آموزی » از زمان کودکی آغاز میشود.
نتیجه اینکه شبهه اختصاص این سیره به منصب امامت و نبوت قابل حل اسـت ؛ امـا بایـد توجـه کرد که سیره، تنها بر جواز به معنای عام دلالت دارد و برای دلالت بر وجوب باید شـواهد و قـرائن کافی اقامه کرد و همان طور که در پایان دلیل دوم در مورد آیه وقایه و رساله الحقـوق گفتـه شـد، وجوب تربیت عبادی مخصوص آمـوزش عبـادات واجـب اسـت و آمـوزش عبـادات مسـتحب بـر والدین واجب نیست ."