چکیده:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری و عزت نفس با سلامت روانی دانش آموزان سال سوم دبیرستان شهر تهران انجام شده است . روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است . جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان سال سوم دبیرستان شهر تهران تشکیل می دهد. ٤٠٠ نفر (٢٠٠ دختر و ٢٠٠ پسر) از دانش آموزان و والدین آنها از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های اقتدار والدین ، مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت و سلامت عمومی گلدبرگ را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از میانگین ، انحراف معیار، ضریب همبستگی و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که میان دو متغیر عزت نفس و شیوه فرزند پروری اقتدارمنطقی والدین از نظر آماری رابطه معنادار وجود دارد و هر دو متغیر دارای واریانس مشترک قابل توجهی هستند و شیوه فرزند پروری اقتدار منطقی، سبب افزایش عزت نفس نوجوانان می شود. نتایج ضریب همبستگی همچنین نشان داد که میان دو متغیر شیوه فرزند پروری اقتدار منطقی و سلامت روانی دانش آموزان از لحاظ آماری رابطه معنادار وجود دارد. همچنین میان شیوه های فرزند پروری و عزت نفس رابطه معنادار وجود دارد. میان شیوه فرزند پروری و سلامت روانی نیز رابطه معنادار به دست آمده است و می توان سلامت روانی را از روی شیوه های فرزند پروری پیش بینی کرد
خلاصه ماشینی:
نتایج ضریب همبستگی همچنین نشان داد که میان دو متغیر شیوه فرزند پروری اقتدار منطقی و سلامت روانی دانش آموزان از لحاظ آماری رابطه معنادار وجود دارد.
این محققان در نتایج پژوهشهای خود بیان کرده اند که رابطه ای معنادار میان شیوه های فرزند پروری والدین با عزت نفس یا خود- ارزشمندی فرزندان آنها وجود دارد ( مکلون و مررل ،١٩٩٨ ؛ به نقل از پور عبدلی سرد رود ،١٣٨١).
میان عزت نفس دانش آموزان سال سوم دبیرستان و شیوه فرزند پروری اقتدار منطقی والدین آنان رابطه وجود دارد.
میان عزت نفس دانش آموزان سال سوم دبیرستان و شیوه فرزند پروری استبدادی والدین آنان رابطه وجود دارد.
فرضیه سوم : میان عزت نفس دانش آموزان و شیوه فرزند پروری استبدادی والدین آنان رابطه وجود دارد.
فرضیه چهارم : میان سلامت روانی دانش آموزان با شیوه فرزند پروری اقتدار منطقی والدین رابطه وجود دارد.
نتایج ضریب همبستگی نشان می دهد که میان دو متغیر شیوه فرزندپروری اقتدار منطقی و سلامت روانی دانش آموزان از لحاظ آماری رابطه معنادار وجود دارد و واریانس مشترک میان دو متغیر قابل توجه است .
نتایج ضریب همبستگی نشان می دهد که میان دو متغیر شیوه فرزند پروری استبدادی و سلامت روانی دانش آموزان از لحاظ آماری رابطه معنادار وجود ندارد و واریانس مشترک مشاهده شده اندک و تصادفی است .
نتایج ضریب همبستگی نشان می دهد که میان دو متغیر شیوه فرزند پروری آزادگذاری و سلامت روانی دانش آموزان سال سوم دبیرستان از لحاظ آماری رابطه معنادار وجود ندارد و واریانس مشترک مشاهده شده اندک و تصادفی است .