چکیده:
سخن از ربط و نسبت منابع شناخت، در نظام معرفت دینی، اهمیت خاصی دارد. دیدگاه های موجود در این زمینه، از رهیافت های گوناگونی بهره جسته اند؛ برخی عقل را در مقام ثبوت و اثبات مستقل دیده و برخی دیگر نص را کاملا خودبسنده تلقی کرده اند. در این نوشتار هر دو نگاه، ناتمام معرفی شده و از حجیت متشابک عقل و نقل دفاع شده است. عقل، چه در مقام معناگری و فهم گزاره ها و چه در مقام تبیین و تدلیل آن ها و چه در مقام دفاع، در معیت نقل حرکت می کند. نقل نیز در تنبیه، تقریر، تذکر و تعلیم حقایق به دیگران و کمال یافتن روش، به عقل مدد می رساند؛ در غیر این صورت، عقل به تعلیق، تقلیل و تاویل بی ضابطه آموزه های دینی منتهی شده و نقل نیز از پایگاه بین اذهانی محروم می شود. از آن جا که عقل امدادهای نقل را تصدیق و در ساختار خود هضم می کند، روش شناسی نهایی مورد قبول، عقلی است.
خلاصه ماشینی:
این مجموعه خود به دو گروه عمده قابل طبقهبندی است: گروهی که ضمن پذیرش نقل و گزارههای دینی، میکوشد تأویلها و توجیهات عقلانی از آنها ارائه دهد، که فیلسوفان مشائی و معتزلیان، عمدتا چنین نگاهی دارند؛ گروه دیگر با انکار حجیت معرفتشناختی وحی، حتی منطقسازی برای فهم و تبیین بیناذهانی این آموزهها و گزارهها را برنتابیده و از موجهسازی آنها با عناوین «زرهپوشی» و «زرنگاری» دین یاد میکنند.
همه مقامات یادشده در محاورهای نظاممند با وحی و متون دینی فرجام مییابد که وحی نیز کارکردهای زیر را در ساحت و ساختار عقل دارد: 1ـ طرحکننده مسئله برای عقل، دستکم مسائل عمدهای همانند: خالقیت و ربوبیت الهی، وحی، معاد، حیات برزخی و مانند آن؛ 2ـ تأثیر در اقامه برهان از طریق: الف) الهام بخشیدن و تنبیه کردن بر اقامه برهان؛ ب) در حد پیشنهاد و القای برهان تا عقل آن برهان را اقامه کند؛ 3ـ هدایت کردن عقل؛ وحی و کشف اثر مینهند تا عقل راه اقامه برهان را درست بپیماید؛ 4ـ کشف مغالطه؛ بدین معنا که اگر محتوای وحی و شهود با نتیجه حاصل از روش برهانی متعارض باشند، میتوانند سبب شوند تا فیلسوف دلیل نقضی عقلی که مستلزم کذب نتیجه و بطلان استدلال است اقامه کند و در نتیجه به کشف مغالطه بینجامد.
طی این فرایند، مسئله را از عقلی بودن خارج نمیکند؛ اعلام محدودیت به وسیله نقل است، اما عقل آدمی ساختار خویش را در محاوره نظاممند، روبهروی متن قرار میدهد و با ایمان و حتی گاه تعبد به آنچه متن میگوید، میکوشد آن را در ساختار عقلانیت خود فهم و هضم کند و این همان حجیت متشابک منابع معرفت در هندسه معرفتی اسلام به تفسیر اهلبیت ع است.