چکیده:
ناآشنایی و یا عدم دقت در سیر تبیین معارف وحیانی، گاه سبب بروز شبهه تبدل و تحول پذیری آموزه های شیعی شده است؛ از این رو، شناختی دقیق از سیر تبیین معارف اهلبیت علیهم السلام، نیازمند توجه به همه شرایط و عناصر تاریخی اثرگذار در دوره پیامبر و امامان است که در آن، تکامل تدریجی معارف با دو ویژگی: نخست، فرایند اجمالی ـ تفصیلی و دوم، ترسیم چهار دوره نسبی در دوران حضور اهلبیت علیهم السلام روشن می گردد. نوشته حاضر با محور قرار دادن آموزه «امامت» بر آن است تا چگونگی روند تبیین این اصل را با ملاحظه عناصر تاریخی در دوره حضور، بیان کند و نیز نشان دهد که محتوای وحیانی در سیر خود دستخوش تبدل و تحول نشده است.
خلاصه ماشینی:
در این اوضاع صادقین( با استفاده از همسویی همه عناصر اثرگذار تاریخی در مسیر تبیین درست اندیشه و منظومه معرفتی امامت قدم برداشتند و تلاش خود را برای ارائه تصویری درست از معنای امامت، که همان جانشینی پیامبر در اموری فراتر از حاکمیت سیاسی بود، به کار بستند و تلاش کردند تا با بهرهگیری و عبور از نصوص دوره پیشین و بر اساس همان بنیانهای پیریزیشده، به طرز ماهرانهای تفصیلی از احادیث پیشین را به وسیله راویان پرسشگر، در مدینه، کوفه، حلب و شهرهای دیگر، در محافل عمومی و خصوصی، مناظرات و نیز در سفرهای حج، به خصوص در مکه و منی (کشی، 1348: 176) نشر دهند (کلینی، 1365، 1: 238؛ شیخطوسی، 1414ق: 697).
به جز این، یک روایت، با این واژه، از امام سجاد ع درباره شرطیت عصمت و ارتباط میان قرآن، عصمت و امام، به احتمال فراوان برای خواص ایشان، نقل شده است که امام کاظم ع آن را به صورت عمومی در دوره بعد بیان میکنند (شیخ صدوق، 1403ق (ب): 133).
علاوه بر این، تلاش امامان ـ و به طور خاص امام عسکری ع ـ بر ارتباط غیرمستقیم شیعیان و مخصوصا از طریق تعیین نایبان و وکلا، که عموما شخصیتهای برجسته امامیه بودند و ارجاع به آنان (کشی، 1348: 4)، به خوبی زمینهسازی و عادیسازی دوران غیبت را نشان میدهد؛ این در حالی است که در دورههای پیشین، بهخصوص در دوره اول و دوم مراجعه به امامان موضوعیت داشت و از سوی دیگر، منعی از سوی امامان برای ملاقات با ایشان بهجز در موارد خاصی نبود، اما در دوره متأخر، اقتضائات گوناگون پیشگفته و نیز اهمیت موضوع غیبت امام دوازدهم، فرایند ملاقات و مراجعه به امام را به عالمان و وکلا انتقال داده است.