چکیده:
حوزه عمومی عرصه ای اجتماعی است که ریشه در حوزه خصوصی دارد. به این ترتیب در هر گفتگویی افراد خودشان گرد هم می آیند تا پیکره ای عمومی را تشکیل دهند . در این پیکره عمومی می توان مسائل و موضوعات مورد علاقه عموم را به بحث گذاشت ، عرصه ای که در آن اختلاف نظرات ، آراء و افکار از طریق بحث و استدلال منطقی قابل طرح است و نه از طریق توسل به زور، فشار و توسل به جزمیات برای توسعه و ارتقای حوزه عمومی در جامعه . جنبش دانشجویی، به عنوان یک جنبش اجتماعی مستقل که مستقیما تحت نفوذ و تاثیر گروه ها و سازمانهای اقتصادی، سیاسی و تبلیغی ذینفع نمی باشد، یکی از مجاری مهم روشنفکری می تواند با تکرار حرکت های جمعی، نشستهای عمومی، بیانیه ها و تحصن های دانشجویی به آزادسازی فضای عرصه عمومی به نفع کل جامعه کمک کند. ایران، به عنوان کشوری دارای سابقه فرهنگ و تمدن دیرینه ، برای رسیدن به جامعه ای با موازین مردم سالار در این راستا گام نهاده و نهادهای اجتماعی متناسب با توسعه و ارتقای حوزه عمومی را با توجه به امکانات بالقوه و بالفعل خود پیش میبرد. در این مقاله تلاش شده تا چگونگی کنش جنبش دانشجویی، به عنوان یک جنبش اجتماعی پیشرو، در راستای آرمان ها و تعهدات مدنی خود و در جهت تنویر افکار عمومی و توسعه و ارتقای حوزه عمومی را نشان دهد.
خلاصه ماشینی:
چهارچوب نظری تحقیق نام جامعه شناسان دیدگاه، اندیشه و نظریات جامعه شناسان ١- باتامور ٢- مارکوزه ٣- میلز ٤- تورن نقطه مشترک نظریات این اندیشمندان این است که جنبش دانشجویی با توجه به آگاهی و اطلاعات خود، عدم تعلق و وابستگی به صاحبان قدرت اقتصادی، سیاسی و نیز دیدگاه های رادیکالی که دارد می تواند نقش عمدهای را در تحولات سیاسی- اجتماعی داشته باشد و از طرفی دیگر رسیدن جنبش به اهداف خود برای انجام تغییرهای بنیادین در جامعه آنان را نیازمند ایجاد ارتباط با دیگر گروه های اجتماعی و عامه مردم میدانند.
در واقع رهبری فکری و سیاسی زمانی توانست از قدرت فراگیر توده استفاده بهینه را در پیشبرد اهداف اصلاحی ببرد که توانست ضمن تاکید بر پایگاه طبقاتی اذهان آنها را به سوی منافع طبقاتی معطوف ساخته و طبقه بالقوه[١] را به طبقه بالفعل که حافظ منافع خود باشند سوق دهد[٢] چنانچه بخواهیم جنبش دانشجویی در ایران را از سالهای تاسیس دانشگاه تهران (١٣١٣) دنبال نماییم باید خاطرنشان سازیم که نقش آگاهی رسان آنها تحت الشعاع پیوندهای طبقاتی است که بویژه دانشجویان به عنوان واسطه این پیوند را ایجاد کردند.
در فضای باز سیاسی سالهای ٤٢-٣٩ نوعی تکاپو در جنبش دانشجویی روبرو می شویم جبهه ملی دوم و گروه دکتر علی امینی بودند که در آغاز دوره تازه ای از فعالیت های سیاسی که پس از هفت سال از وقوع کودتا صورت می گرفت و در این سالها گروههای مذهبی فدائیان اسلام در جمعیتهای مؤتلفه اسلامی شکل گرفت .