چکیده:
در برخی از متون فارسی- عبری بویژه ترجمه اسفار خمسه لندن لغاتی هست که در متونی که به حوزه غرب و جنوب غربی ایران تعلق دارد دیده نمیشود. پرسش اصلی این پژوهش این است که این لغات به کدام نقطه از ایران تعلق دارد. پس از انطباق این لغات با متونی که در حوزه های مختلف ایران نوشته شده بودد، نگارنده به این نتیجه رسید که این لغات تنها در مناطق شرقی و حوزه ماوراءالنهر و به صورت دقیقتر در گونه زبانی هروی، ماوراءالنهری و سیستانی دیده میشود و کاربرد آنها در متون فارسی- عبری جنوب غربی نکته ای است که ٩٩ هیچ یک از محققان به آن نپرداخته اند. حال پرسش دیگری مطرح میشود: چرا در متونی که در جنوب غربی ایران نگاشته شده است ، لغاتی از حوزه شرق و شمال شرقی ایران دیده میشود؟ با توجه به کمبود مدارک تاریخی نمیتوان به این پرسش جواب قاطع داد. اما میتوان دلایلی برای آن فرض کرد. آنچه مسلم است از وجود این لغات میتوان نتیجه گرفت که جوامع عبرانی نقاط مختلف ایران از جمله جوامع عبرانی غرب و جنوب غربی با جوامع عبرانی شرق و شمال شرقی ارتباط داشته اند. حاصل این ارتباط کاربرد لغات مشترک در دو حوزه است . البته نمیتوان به قطعیت گفت که این لغات میان عبرانیان جنوب غربی رایج بوده یا صرفا به صورت وامواژه به کار میرفته است . در این مقاله برای پاسخ گفتن به این دو پرسش ابتدا گویشهای عبرانیان ایران در گذشته و امروز بررسی شده است ؛ سپس لغات مشترکی که در مناطق شرقی و شمال شرقی ایران وجود دارد و در متون فارسی- عبری به کار رفته است ، بررسی میشود.
خلاصه ماشینی:
پس از انطباق این لغات با متونی که در حوزه های مختلف ایران نوشته شده بودد، نگارنده به این نتیجه رسید که این لغات تنها در مناطق شرقی و حوزه ماوراءالنهر و به صورت دقیقتر در گونه زبانی هروی، ماوراءالنهری و سیستانی دیده میشود و کاربرد آنها در متون فارسی- عبری جنوب غربی نکته ای است که ٩٩ هیچ یک از محققان به آن نپرداخته اند.
اندماان n’ndm’’ : در ترجمه כלות klwt به معنی کاهیده شونده ، به تحلیل رونده ، اسم فاعل از כלה√ klh به معنی به پایان رسیدن ، تحلیل رفتن ، افسرده و کاهیده شدن به کار رفته است : پسران و دختران تو به قومی دیگر سپرده خواهند psr’n wdwktr’n tw spwrdg’n bqwmy dygr wčšm’n tw شد و چشمان تو آنها را خواهد دید و اندماان (= n hmh’̌n b’ys’n w’ndm’’byn’ به تحلیل رونده ) خواهد بود به خاطر آنها rwz (PL: 5: 28: 32) صرف صیغه سوم شخص مفرد مضارع این واژه نیز یک بار در طبقات الصوفیه به صورت «میاندمد» به کار رفته است : مردم همواره به اول کار خود میگردد و میاندمد و آن خوشیها باز میخواهد که وی را آسایش در آن بود (انصاری هروی، ١٣٦٠: ص ٤٩)؛ مولایی به نقل از «یادداشت استاد ارجمند احمد تفضلی» مینویسد: در متنهای پارتی تورفان «اندم » به معنی آه کشیدن به کار رفته و همریشه دمیدن فارسی است .
به این مجموعه واژگان ، لغات دیگری را نیز باید افزود که در اسفار خمسه لندن به کار رفته است ؛ اما ریشه های آنها تنها در زبانهای شرقی و سغدی دیده میشود (در این مورد ر.
به این پرسش پاسخ قطعی نمیتوان داد؛ زیرا متون فارسی- عبری به دست آمده بسیار اندک است و اغلب آنها نیز ترجمه های متون مقدس هست که تنها بازتاب گونه خاصی از زبان است .