چکیده:
فهم اجتهادی شریعت، فهم عقلانی آموزهها و تعالیم شریعت از
طریق به کارگیری سازوکار اجتهاد است. این فهم که مبتنی بر پذیرش
بنیانها و پیشفرضهای معرفتی خاصی، در طول تاریخ اجتهاد شکل
گرفته، در عرصههای مختلف زندگی از جمله زندگی سیاسی، تأثیراتی
بر جای گذاشته است. نوشتار حاضر با نگاهی به تبار آموزه فهم
اجتهادی شریعت در فقه شیعه و بررسی تحول آن در فقه سیاسی
معاصر شیعه، به بررسی رابطه فهم اجتهادی شریعت و زندگی سیاسی و
نیز تأثیر آن بر نظریهپردازی در حوزه سیاست میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"دقت در مباحث مطرح شده، نشان میدهد که در اندیشه نائینی نه تنها فهم اجتهادی شریعت پذیرفته میشود و از این جهت وی در تداوم مکتب اصولی قرار میگیرد، علاوه بر این، مفهومی از شریعت و قلمرو آن در ارتباط با سیاست و زندگی سیاسی ارائه میگردد که در آن شریعت، حوزه خاصی به نام «نوعیات» مملکت را به عقل و عقلا واگذار کرده و قانون گذاری را در این حوزه به عقل بشری سپرده است و از این جهت تحولی در فهم پیشین از شریعت ایجاد کرده است.
ایده مذکور اگر چه بر اساس نظریه «فهم اجتهادی شریعت» بنا شده است، با تأکید بر ضرورت اجتهاد با توجه به «مقتضیات زمان و مکان» نقش و جایگاه بیشتری برای «عقل» در استنباط احکام و قوانین شرعی در نظر میگیرد و از این رو، نوعی تحول در فهم شریعت در دوران معاصر تلقی میگردد.
مطهری بر این اساس در گفتاری دیگر به بررسی جایگاه عقل در استنباط احکام اسلامی و شریعت میپردازد؛ وی ابتدا به طور اجمالی به اشکال ناهماهنگی اسلام به عنوان امر ثابت و لا یتغیر و مقتضیات زمان به عنوان امر متغیر و سیال پاسخ میدهد: مبتنی بودن احکام اسلامی بر یک سلسله مصالح و مفاسد به اصطلاح زمینی (یعنی مربوط به انسان که در دسترس کشف عقل و علم بشر است) از یک طرف، و سیستم قانون گذاری اسلام که به نحو قضایای حقیقیه است (یعنی حکم را روی عناوین کلیه برده است نه روی افراد) از طرف دیگر، این دو امکان زیادی به مجتهد میدهد که به حکم خود اسلام در شرایط مختلف زمانی و مکانی، فتواهای مختلف بدهد."