چکیده:
هدف از این تحقیق بررسی تفصیلی قاعدهی «من حاز ملکا» است. این قاعده در فقه و حقوق موضوعه به عنوان یکی از اسباب مالکیت به شمار میرود؛ به این معنی که هرکس اموال مباحی را تصرف کند، مالک آن میشود. حیازت که موضوع این قاعده است، در اصطلاح فقهی به معنی استیلاء یافتن بر چیزی است و عناصر تشکیل دهندهی آن عبارتاند از : 1.انجام عمل 2.قصد تملّک؛ بنابراین حیازت با ایجاد دو عنصر مذکور محقّق میشود. در این تحقیق نقش قاعدهی «من حاز ملکا» در ابواب مختلف مرتبط با آن بیان گردیده است. انجام عمل حیازت دارای احکام و آثار و شرایطی میباشد و در این تحقیق سعی بر این است که احکام و آثار و شرایط ناشی از عمل حیازت بررسی شود و مطابق نظریات فقهی با قوانین موضوعه مورد مطالعه قرار گیرد. با توجّه به اینکه موضوع قاعدهی مذکور، حیازت اموال مباح منقول است؛ سعی بر آن شده که آن دسته از اموال مباح که به وسیلهی عمل حیازت به تملّک در میآید را در این تحقیق ذکر کرده و به صورت مفصّل شرح دهیم.
The purpose of this article is detailed review of “Man Haza Malek” rule. This rule can be considered as the toy of ownership in jurisprudence and law studies. In other words، anyone can capture one who is the owner. “Hiyazah” in Jurisprudence terms means "Domination on Something". It formed from 1.Action 2. Acquisition plans. So it can be achieved by two elements listed. In this article، the role of “Man Haza Malek” in all relevant respects is considered. This has its rules، consequences and conditions، so in this article all of them are checked according to jurisprudence and law studies. The author has tried to mention those lawful property that come into possession by “Hiyazah”.
خلاصه ماشینی:
"اموال پیدا شده بر دو قسم میباشند: اشیاء و حیوانات ضاله اول: در اشیا پیدا شده در این قسمت از بحث مسائل مختلفی است که باید به آن پرداخت و قانون مدنی نیز موادی را به آن اختصاص داده است، که یکی پس از دیگری مورد بررسی قرار میگیرد: 1- مالی که پیدا شده اگر قیمت آن کمتر از یک درهم باشد، شخص میتواند آن را تملک نماید و نیازی به اعلان و جستجوی از صاحب آن نیست.
در کتب فقهی احیانا از علایم و آثار چنین یاد میکنند: اگر در مال پیدا شده اثر و نشانهی اسلام باشد، حکم لقطه را دارد، و الا مال مباحی است که با حیازت تملک میشود(خمینی، بی تا:231،2) قانون مدنی نیز در«ماده165» چنین میگوید: «هر کس در بیابان یا خرابهای که خالی از سکنه بوده و مالک خاصی ندارد، مالی پیدا کند میتواند آن را تملک کند و محتاج به تعریف نیست، مگر اینکه معلوم باشد که مال عهد زمان حاضر است، در این صورت در حکم سایر اشیای پیدا شده در آبادی خواهد بود».
و اما در صورت دوم؛ یعنی آنجا که دفینه و گنج در ملک دیگری باشد، در این صورت اگر احتمال آن را میدهد که مالک زمین، مالک آن دفینه نیز باشد یا حتی مالکین قبلی این زمین، مالک این گنج باشند، باید به آنها خبر دهد، اگر آنها مدعی مالکیت آن گنج شده و دلیل قانع کنندهای داشتند، برای اثبات مدعای خود باید این دفینه به آنها داده شود؛ زیرا صاحب مال پیدا شده و تصرف در مال غیر بدون اذن او جایز نیست؛ اما اگر دلیل قانع کنندهای نداشته و یا اصلا ادعایی نداشتند، دفینه متعلق به مستخرج آن خواهد بود؛ (امامی، بیتا:155،1و154) به خاطر همین فرع است که قانون مدنی در «ماده 175» میگوید: «اگر کسی در ملک غیر دفینه پیدا نماید باید به مالک اطلاع دهد اگر مالک زمین مدعی مالکیت دفینه شد و آن را ثابت کرد، دفینه به مدعی مالکیت تعلق میگیرد»."