چکیده:
خرافات نگرش یا رفتاری است که بر اساس ترس ، تهدید، عادت و عوامل ناشناخته ای به ذهن فرد خطور میکند تا بر اساس نگرشش از اتفاقات ناخوشایند جلوگیری کند. این رفتار بر مبنای کنش منطقی و روابط علت و معلولی نیست . اگرچه گسترش سطح سواد و فرهنگ عمومی جامعه منجر به کاهش اعتقاد خرافی میشود؛ اما باید اذعان کرد حتی انسان های مدرن نیز نمیتوانند به طور کامل خرافات را رد کنند یا عملا از آن خلاص شوند. پژوهش حاضر با تحلیل محتوایی علل رواج این باورها در فرهنگ مردم ، چگونگی کاربرد آن ها را بررسی میکند. با اینکه رواج خرافات بر پایه های غیر عقلانی استوار است ، بشر برای واداشتن به امری یا بازداشتن از کاری، تسکین ، تلقین و انتقال شر و در سطحی کلی برای جلب منفعت یا دفع ضرر از خرافات استفاده میکند.
The attitude or behavior، which is not based on logical actions- and cause and effect relations، has irrational origins; it happens due to a person''s fear، threat، habits، and the unknown factors which he she believes to prevent the unbecoming events، called “superstition”. An increase in the literacy level and the popular culture in the society leads to a decrease in superstitious beliefs. It must be acknowledged that even modern people cannot reject superstitions، or get rid of them actually.
This study has examined the causes of these prevalent beliefs and the way people apply them، via content analysis. Although the prevalence of superstition origins is established on irrational bases، people have applied them to gain benefit by impelling and propagating the folklore، preventing harm by inhibition، alleviation، turning the evil (scapegoat)، and empathy.
خلاصه ماشینی:
"لوئی برول معتقد است که : به طور کلی جو فکری در جامعه های سنتی عاطفی، شاعرانه و اساطیری است و زبان ، فرهنگ قومی و مذهب همه دست به دست میدهند تا ذهن در حال رشد فرد را چنان شکل دهند که پذیرای تداوم چیزی باشد که آن را به طور کلی «خرافات » مینامند؛ زیرا خود و جهان خارج هرگز به صورت کامل از هم تفکیک نمیشوند و درنتیجه مفاهیم رمزی- جادویی در سراسر زندگی شخص بر تفکر او فرمان میدهد؛ اما در جوامع علمی که بر خردگرایی تکیه دارد، اندیشه اولیه کنار گذاشته و نفی میشود و به جداشدن خود از محیط و تشکیل یک جهان بینی عینی کمک میکند (جاهودا، ١٣٧١: ١٨٤).
در واقع خاستگاه حقیقی خرافات را باید در ناتوانی انسان و مساعیگرفتن برای توضیح اسرار طبیعت و وجود خویش ، آرزوی مطلوب و خوش یمن ساختن سرنوشت ، برکنار ماندن از بدیمنیها و عواقب بد و مواردی از این قبیل دانست و رواج آن ها در جامعه با اهداف واداری، بازداری، تسکین ، انتقال شر (بلاگردان )، تلقین ، گسترش فرهنگ عامه است که می توان آن ها را در دو هدف کلی جلب منفعت و دفع ضرر خلاصه کرد.
تسکین مطالعات روان شناسی نشان میدهد معمولا در مواقع حساس و لحظاتی که عدم اعتماد و اطمینان به آینده وجود دارد، خرافات زاده میشود، ازجمله در رویارویی با مسائلی همچون تولد، مرگ ، مرض ، قحطی، فقر، حوادث طبیعی و پیشامدهایی از این قبیل که همیشه برای بشر اضطراب آور بوده و احساس شکست و ترس و خشم را درپی داشته است ."