چکیده:
صلح یکی از مسائل مهمی است که همواره ذهن پژوهشگران گوناگون در عرصه های مختلف را به خود مشغول داشته است و در این میان عقاید اندیشمندان و محققان روابط بین الملل در این باره از برجستگی خاصی برخوردار است تا آنجا که هر یک از رهیافت های روابط بین الملل دیدگاه ویژه خود را نسبت به این مساله مهم جهانی دارند. برای نمونه واقع گرایان افزایش قدرت کشورهای ملی را عامل ایجاد صلح می دانند و لیبرال ها همکاری میان کشورهای ملی را عامل اصلی صلح تشخیص داده اند. به این ترتیب دیگر رهیافت ها نیز تلاش نموده اند تا دیدگاه خاص خود را برای برپایی و ادامه یافتن شرایط صلح در نظام بین المللی عرضه دارند. این مقاله می کوشد تا با کاوش عناصر مربوط به صلح در هر یک از این رهیافت ها، به روشن کردن این مطلب بپردازد که کدام یک از آنها در شرایط جهانی شدن می توانند آرمان صلح جهانی را برآورده سازند.
خلاصه ماشینی:
بر این اساس هر کدام از نمایندگان رهیافت های نامبرده ، در تلاش بوده و هستند تا مفاهیم مورد نظر خویش را دسته بندی نموده و نوعی از نظام سیاسی بین المللی را توجیه یا پیشنهاد کنند که در آن صلح پایدارتر از دیگر نظام ها باشد و بر این پایه است که می توان این تلاش ها را کوشش برای ایجاد و گسترش فرهنگ صلح و خود پدیده صلح دانست .
ت. رهیافت نئولیبرالیسم و مسأله صلح چنان که اشاره شد در اواسط دهه ١٩٥٠ تحلیلگران استراتژیک غرب درصدد برآمدند تا دکترین انتقام گسترده را تعدیل نموده و با مطرح ساختن بازدارندگی تدریجی شکاف میان حرف و عمل را کاهش دهند و به این ترتیب زمینه ، هم برای آرمش بیشتر در سطح جهانی و هم برای برتری یافتن مکتب تازه فصلنامه تخصصی علوم سیاسی / شماره چهاردهم / بهار١٣٩٠ ١٦٣ ◊ ای از لیبرالیسم با عنوان نئولیبرالیسم در روابط بین الملل فراهم آمد.
به هر روی پس از نزدیک به دو قرن با به هم خوردن موازنه قدرت جنگ جهانی اول درگرفت و آتش جنگ جهان را به نابودی کشاند، درست پس از همین جنگ بود که رهیافت لیبرالیسم برای ایجاد صلح با توسل به همکاری میان کشورها شکل گرفت و طی یک دهه رهیافت مسلط بود و می توان از منظر نظام سیاسی بین الملل سیستم این دوره را شبه چند قطبی ◊ ١٧٠ فصلنامه تخصصی علوم سیاسی / شماره چهاردهم / بهار١٣٩٠ نام گذارد.