چکیده:
خواست قدرت (Will to Power) مهم ترین مفهوم در اندیشۀ نیچه است . قدرت در رویکرد اودر ارتباط با مفاهیمی نظیر اراده ، آزادی، تاثیرگذاری و مسئولیت قرار میگیرد. خواست قدرت در این معنا، محور حیات انسان و آثار اوست و جملگی انسان ها حتی در منطق و عقلشان از این کشش ناگزیرند. در هر زمان که این کشش به سمت نیرو ناتوان گردد، آثار فروریزش تمدن و فرهنگ و زوال زندگی انسان هویدا میشود. میل به قدرت مهم ترین مفهوم دراندیشۀنیچه است که محور «حیات »تلقی میشود؛به گونه ای که قلمرو تخیل وکنش رامیسازد.نیچه حقیقت ، ارزش ها، نظام معرفتی ودانش رانمودی ازاین خواست میدانست .هدف مقالۀ حاضر،بررسی مبانی هستی شناسی وشناخت شناسی اندیشۀنیچه برای درک بهتر ایدة «خواست قدرت » نزد وی است . نیچه بانقدی بیباکانه به فلسفه و نیزاخلاق مسیحی،علم گرایی وانسان مدرن ،فلسفه رابه راهی تازه کشاندو آن را از کل گرایی و انتزاعیگری رها ساخت و به مسیری رهنمون کرد که میتوان آن را فلسفۀ هستیشناسانه نامید. ازنتایج نگاه هستیشناختی او،فروریختن نظام سلسله مراتبی درحوزة علم ، اجتماع وشکل گیری نگرشی است که در آن فرهنگ جایگاه اساسی پیدامیکند.
Will to Power is an important concept in Nietzsche’s thought. His approach in relation to concepts such as strength of will، freedom، influence and responsibility is placed. Will to Powerin the sense of human life and his works are based on logic and reason Jmlgy men are servants of the stretch. This stretch whenever the power fails، the collapse of civilization and the decline of life appear. The desire for power is the most important concept in Nietzsche’s thought centered «life» is considered in a manner that makes the realm of imagination and action. Truth، values، knowledge systems and knowledge as a manifestation of this request. This article aims to examine the ontological and epistemological foundations for better understanding of Nietzsche''s thought، the idea of ”the will to power” is . Nietzsche''s critique of philosophy، ethics، Christian، Scientologist and modern humans، and it ended philosophy into a new way of holism and Antzaygry abandoned and the path that leads to it being philosophy - called aesthetic. The results of his philosophical outlook، collapsing in a hierarchical system of science، society and the formation of attitudes in which the fundamental role of culture in the present. Nietzsche ''s thought on power rather than military means ( power Weberian sense )، the basis of «culture» and the emphasis is on the same cultural foundations of power politics is an important new approach.
خلاصه ماشینی:
در این ارتباط،تلاشهای یانگ و کیملیکا برای تبیین حقوق ویژه اقلیتها و محافظت قانونی دربرابر اکثریت جامعه قابل تامل است (young 1990;kymlicka 1995) .
3. حل منازعات درون جماعتی کارکرد حل منازعه/ conflict resolution ایجاد و گسترش هویت جماعتی را براساس ارزشهای درونی آن نمایان میسازد و بر حضور همزمان دو ویژگی پیوستگی و تفاوت دلالت دارد،زیرا رجوع به قانون جماعت و پذیرش داوری آن با اختیار کامل اعضا صورت میگیرد و آنان با حفظ استقلال و تفاوت،تعهد و پایبندی خود را به ارزشهای مشترک نشان میدهند.
این امر تشکیل جماعت را«غیر ایدئولوژیک»توصیف میکند؛به گونهای که تغییر ارزشهای مردم را هدف قرار نمیدهد،بلکه صرفا درصدد ترغیب آنان به پیوستن به یکدیگر و ایجاد قدرت برای تغییرات موثر و دستیابی به اهداف است.
انسان کامل اقبال از ابرمرد نیچه متأثر نبوده است.
سئوال اصلی این است که چه وجوه افتراق و اشتراکی میان ابرمرد نیچه و انسان کامل اقبال وجود دارد.
فرضیۀ اصلی مدعی است که ابرمرد نیچه و انسان کامل اقبال هم مشابه هستند و هم مفارق.
خواهیم دید که ابرمرد نیچه هرگز تحقق نمییابد؛اما انسان کامل و آرمانی اقبال،موافق با همین نظر تیلیش قابل تحقق است.
ابرمرد نیچه و انسان کامل اقبال به مثابۀ سنجه و مقیاس داوری عمل کرده و انتقاد آنها از جامعه و انسان زمانهاشان تا حدی حاصل تصورشان از انسان آرمانی بوده است.
ابرمرد نیچه در صورت وجود مربوط به آینده است و همانند انسان کامل اقبال مصداق پیشینی ندارد(پیرسون:1375:155).
سادهانگاری است که تا این اندازه ابرمرد نیچه را به انسان کامل در اسلام نزدیک کنیم.