چکیده:
شعر خانوادۀ سرباز روایتی شعرگونه است که در آن عناصر روایی چون زاویۀ دید، درونمایه، شخصیّتپردازی، فضا و پیرنگ که اساس و پایۀ هر روایت است، به کار گرفته شده است. وجود سه رکن آغاز، میانه و پایان بر اساس تعریف ارسطو از روایت و توالی آنها روایتی منسجم با پیرنگی مناسب را پدید آورده است. نیما در عناصر روایی چون شخصیّتپردازی، صحنهپردازی و فضا گرایش خود را به رمانتیسم نشان میدهد؛ در مقابل تنها درونمایه و موضوع اصلی این شعر روایی به مسئلهای اجتماعی پرداخته است که در آن گرایش نیما را به رئالیسم مشخّص میکند. در نهایت داستان نقطۀ عطفی ست که گذار نیما را از رمانتیسم به رئالیسم نشان میدهد.
خلاصه ماشینی:
در اینجا به روش کتابخانهای و اسنادی مطالبی در باب روایت و عناصر روایی جمعآوری و سپس سعی شده است به سؤالات زیر پاسخ داده شود: 1- شعر روایی خانوادۀ سرباز نیما چه میزان از عناصر روایی را داراست؟ 2- نیما در هرکدام از این عناصر روایی، گرایش خود را به کدام مکتب ادبی نشان میدهد؟ 3- آیا شعر روایی خانوادۀ سرباز، نقطۀ عبور نیما از رمانتیسم به رئالیسم است؟ پردازش موضوع: روایت و پیرنگ آن: روایت زنجیرهای از رخدادهای داستانی (رمون-کنان: ترجمه، 1387: 10) یا «نقل رشتهای از حوادث واقعی و تاریخی یا خیالی است؛ به نحوی که ارتباطی بین آنها وجود داشته باشد.
پس شخصیّت اصلی داستان کشمکشی ذهنی با مرگ و کشمکشی محیطی با گرسنگی دارد که هر دو خود به وجود آورندۀ کنش داستانی هستند؛ امّا سرانجام این مبارزه در پایان داستان با مرگ زن خاتمه مییابد: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} از نظر تودوروف هر روایت دارای دو نوع اپیزود (حادثۀ فرعی) است: اپیزودهایی که وضعیّتی را توصیف میکنند و آنهایی که گذر از وضعیّتی به وضعیّت دیگر را شرح میدهند.
نیما در این امر گاه تا جایی پیش میرود که خود از داستان خارج میشود و به طور مستقیم با خواننده ارتباط برقرار میکند: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} علاوه بر این راوی از حدیث نفس و تکگویی که از شیوههای جریان سیّال ذهن است، نیز بهره برده است.
در صحنهپردازی داستان راوی احساسات خود را بیان میکند و سعی در برانگیزاندن احساسات خواننده دارد: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} یکی دیگر از مسائلی که بیشتر جنبههای احساسی و عاطفی این شعر را برجسته میکند، شخصیّتپردازی آن است.