چکیده:
مقاله حاضر به بررسی نقش و اهمیت دین و معنویت در روانشناسی میپردازد. در چند دهه اهمیت معنویت و رشد معنوی در انسان بهصورتی روزافزون توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است. بهرغم آنکه جهان بهسوی مادی شدن پیش میرود، مطالعات بینفرهنگی نشان میدهد که ایمان و اعتقاد مذهبی در بهبود بیماریهای جسمی و اختلالات هیجانی و رفتاری از جایگاه خاصی برخوردار است. در این نوشته به ضرورت توجه به بعد معنویت و کاربرد آن در حوزه درمان پرداخته شده است و در نهایت، توجه متخصصان سلامت روان را به این بعد مهم، معطوف میدارد.
خلاصه ماشینی:
"تحقیقات ۲۵ سال اخیر نشان داده است که معنویت یک بعد جدانشدنی انسان است و بایستی برای تأمین سلامت روانی پابهپای سازههای دیگر روانشناختی بهطور جدی مورد توجه قرار گیرد.
هم مشاوره و رواندرمانی و هم دین و معنویت به شیوههای متفاوتی به مسائل روانی و رفتاری نوع بشر پرداخته و درصدد اصلاح و بهبود آن برآمدهاند اما نه روانشناختی کردن دین صحیح است، و نه اصرار بر اینکه دین پاسخ همۀ مشکلات مطرح در رواندرمانی را در خود دارد؛ زیرا برخی از جنبههای اختلالات روانی و مشکلات رشدی با فنون روانشناختی و تکنیکهای درمانگری حل و فصل میشوند و در برخی دیگر، از طریق راهنمایی معنوی و انجام مناسک مذهبی میتوان به نتیجه رسید.
وارد کردن رفتارهای مذهبی و معنوی به نظام باورهای فرد و به دنبال آن تمرین این رفتارها در زندگی روزانه و ارتباط با دیگران سودمند است و این مهارتها را متخصصان سلامت روان میتوانند آموزش دهند.
از مجموع بحث حاضر چنین برمیآید که معنویت بخش تفکیکناشدنی از ماهیت انسانی است و با وجود پیشرفت علم و مهارت پزشکان و کادر درمان، باز هم نیاز به رفع نیازهای بعد غیرمادی انسان بارز است و در امر درمان باید درصدد رفع تمامی نیازهای جسمی و روانی و معنوی بیماران بود؛ زیرا تأثیر معنویتدرمانی در ابعاد مختلفی مانند، کاهش افسردگی، اضطراب، استرس و افزایش کیفیت زندگی در بیماران (آناندراجا، ۲۰۰۱)، ضرورت پرداختن به این امر مهم را در تحقیقات، بیش از پیش مطرح میسازد."