چکیده:
این مقاله معضل علیت حالات/ویژگیهای ذهنی برای حالات/ویژگیهای فیزیکی یا حالات/ویژگیهای ذهنی دیگر را بر اساس یکی از نظرات مهم راجع به ارتباط ویژگیهای ذهنی و فیزیکی بررسی کرده است. این نظریه (که توسط فیلسوف تحلیلی، دونالد دیویدسون، همزمان با ارائهی نظریهی اینهمانی مصداقی ارائه گردید) سعی داشت با پرهیز از گرفتار شدن در دام تقلیلگرایی و حفظ دوئیت ویژگیهای ذهنی و فیزیکی، نوعی ارتباط منطقی بین این دو نوع از ویژگیها بیابد. اما این مقاله نشان میدهد که دیویدسون در طرح ارتباط مذکور (که نامش را ابتناء ویژگیهای ذهنی بر ویژگیهای فیزیکی گذاشته) نتوانسته راه حلی برای معضل علیت ذهنی بیابد و به دام محرومیت علی و یا تعین علی مضاعف گرفتار آمده است. در نتیجه طرح نظریهی ابتناء، در تبیین رابطهی علی ویژگیهای ذهنی با ویژگیهای فیزیکی (یا ویژگیهای ذهنی دیگر)، به شکست میانجامد.
خلاصه ماشینی:
"ابتناء ذهن بر بدن علت طرح نظریهی ابتناء ذهن بر بدن توسط دیویدسون، همانگونه که جگون کیم8 تصریح میکند، این بود که نظریهی دیویدسون یک نظریهی سلبی است؛ یعنی او از طریق نفی قوانین و قواعدی که پیشبینی و توصیف را ممکن میسازد (چرا که حالات ذهنی دارای نوعی بیقاعدگی و خودمختاریاند)، دربارهی این صحبت میکند که حالات ذهنی چهطور به حالات فیزیکی ارتباط ندارند؛ اما چیزی دربارهی اینکه اینها چهطور به هم ارتباط دارند نمیگوید.
در واقع با پذیرش نظریهی ابتناء، مشکل طرد یا محرومیت علی9 برای ویژگیهای ذهنی رخ مینماید و برخی فیزیکالیستها اذعان میکنند که این مشکل اساسی آنها در بحث علیت ذهنی است؛ چراکه به قلب مرکزی فیزیکالیسم اصابت میکند و اعتقاد دارند که استدلال ابتناء، اساس مشکل مورد بحث را ایجاد میکند (9، ص:30).
اما آیا این بدان معناست که «شکافی» در زنجیرهی علل فیزیکی وجود دارد که باید توسط علل ذهنی (مانند امیال و باورها) پر شوند»؟ آنگونه که تایلر برج11 میگوید، اینگونه اندیشیدن دربارهی علل ذهنی درواقع آنها را در یک چارچوب فیزیکال میبرد تا نیرویی اضافه بر روی معلول اعمال نمایند (2،ص: 115) و تمایل بسیاری از فیزیکالیستها برای سخنگفتن از علیت ذهن در قالب تعابیری مانند اینکه «علتها مستلزم اعمال نیرو هستند» نشان میدهد که آنها به نحو پیشینی، در یک چارچوب مفهومی دربارهی علیت میاندیشند، که درک خودمختاری12 علل ذهنی را دشوار میسازد.
به عبارت دیگر، این پرسش کاملا معقول و منسجم به نظر میرسد که بهواسطهی چه چیزی یک رویداد خاص باعث رویداد دیگری میشود؟ برخی مدافعان دیدگاه دیویدسون استدلال کردهاند که ویژگیهای ذهنی میتوانند با مفهوم یگانهانگاری بیقاعده در داشتن نقش علی سازگار باشند."