چکیده:
سرزمینهای اروپایی در قرون وسطی از جمله در قرن دهم میلادی قربانی بربریت، جنگها، غارتگریها و رقابتهای شوالیهها و طبقه اشراف بودند و از امنیتی نسبی برخوردار نبودند. ایشان همواره سعی داشتند با تشکیل دولتهایی مستقل و جنبشهای دهقانی به دنبال ایستادگی در برابر مهاجمان و شکست آنها از وضعیتی پایدارتر برخوردار شوند. مورخان از قرن دهم به آخرین دوره از «عصر فترت» یاد میکنند. در این قرون اروپا به لحاظ اقتصادی، سیاسی، دینی و اجتماعی، و وضعیت علمی و فرهنگی در شرایط نامطلوبی به سر میبرد. این درحالی است که سرزمینهای اسلامی در قرن چهارم هجری دوره رنسانس و شکوفایی خود را میگذراندند؛ عصری که مسلمانان در تمامی حوزههای تمدن (همچون علم، فرهنگ، صنعت و هنر) پرآوازه و صاحبنظر بودند. پژوهشگران بیغرض حوزة تاریخ تمدن به ویژه تاریخ اسلام و اروپا همگی بر تأثیر دستاوردهای مسلمانان بر اروپا در حوزههای مختلف از جمله هنر در قرن چهارم هجری تأکید میورزند. با این پیشزمینه مقالة پیشرو به دنبال ردیابی مصنوعات هنری در آثار موزهای و کتب منتشره در دو حوزه تاریخ تمدن و تاریخ هنر با مسئله فقدان آثار تولیدشده توسط هنرمندان اروپایی قرن دهم میلادی با تأثیرپذیری از هنر اسلامی قرن چهارم هجری مواجه شد. به دنبال پاسخگویی به این مسئله فرضیه مطرحشده در طول مقاله تقویت شد که آثار اسلامی قرن چهارم هجری از طریق بازرگانی و هدایای خلفای اسلامی به پادشاهان، اشراف و شوالیهها به اروپا در قرن دهم میلادی منتقل شده است و هنرمندان اروپایی با توجه به شرایط نابسامان آن دوران تنها دریافتکننده و سفارشدهندة آثار بودند و به تولید آثار با بهرهگیری از ویژگیهای اسلامی اهتمام نورزیدند.