چکیده:
پس از روند گسترش غزل و افول قصیده سرایی، چون پیوند شعر و شاعری با دربار منقطع نگشته بود، غزل تا حدی، وظیفه¬ی اصلی قصیده را (مدح ممدوح) بر دوش کشید. مدیحه سرایی در غزل، غالبا در دیوان شاعرانی ملموس¬تر است که جز غزل در قالب دیگری شعر نگفته¬اند. (یا در قوالب دیگر بسیار کم شعر گفته¬اند) حافظ شیرازی نیز مانند بسیاری از شاعران در غزل به مدح بعضی از پادشاهان، وزرا و... پرداخته است. اما مدایح او رنگ و بویی دیگر دارد. در بسیاری از مواقع ابیات مدح با دیگر ابیات غزل گره نخورده و تصنعی می¬نماید. او تا حدود زیادی از طریق ذکر نام ممدوح و تخلص خود، که گاهی با هم در یک بیت می¬آیند و گاهی یکی بر دیگری مقدم می¬شود، عظمت و شأن ممدوح را تلویحا مشخص کرده¬ است. شاید به همین دلیل است که در بعضی از غزل¬های مدحی گاهی تخلص در بیت آخر و گاهی در بیت ماقبل آمده¬ است و احیانا به جای تخلص به نام خود، به نام ممدوح تخلص کرده و گاهی پس از اتمام غزل از ممدوح یاد می¬کند. به طور کلی در این مقاله سعی شده با توجه به جای¬گیری تخلص و ممدوح در غزل¬های مدحی حافظ تا حدی شأن و منزلت آنان در نظر حافظ مشخص شود. کلمات کلیدی: حافظ، غزل، مدح، ممدوح.
خلاصه ماشینی:
"صبح خیزی و سلامت طلبی چون حـافظ هرچه کردم همـه از دولـت قـرآن کـردم گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجـب سال ها بندگی صاحـــب دیوان کـــردم (غــزل ٣١٩) مؤتمن برای توجیه ذکر تخلص در بیت ماقبل آخر، میگوید: شـاید شـاعر بعـدها بیتی با همان وزن و قافیه بر خاطرش گذشـته و بـه پایـان غـزل اضـافه کـرده اسـت و تخلص ،هم چنان در جایگاه خود مانده و بیت ماقبل آخر شـده باشـد، (مـؤتمن ، ١٣٥٢: ٦٠) اما چه طور امکان دارد از بین ٣٢غزل ، در حداقل ٣٠غزل بیت آخر کـه بعـدها بـر خاطر حافظ گذشته ، مربوط به ممدوح باشدو تنها در دو غزل (١٩٣، ١٩٤) بیـت آخـر، مدحی نباشد؟ دکتر حمیدیان به درسـتی اشـاره مـیکنـد کـه «در برخـی از غـزل هـای مدح آمیز خواجه ،گاهی اوقات مامی بینیم که آن دو سه بیـت مـدحی مثـل زایـده ای در آخر غزل میآید که با کل غزل احساس بیگانگی مـیکنـد.
این نکته می تواند در انتساب غزل های مدحی که ممدوح بـه تصـریح ذکـر نشده است ، راه گشا باشد؛مثلا غنی معتقداست ،اکثر غزل هایی که حامل معـانی عرفـانی اند در مدح توران شاه است ؛ زیرا وزیر عارف مسـلکی بـوده اسـت ، (غنـی ، ١٣٨٠: ٢٧٣) هم چنین معتقد است : «به ظن قوی یک دسته از غزل هایی که نـام آصـف عهـد، آصـف دوران ، خواجه ، آصف ثانی، آصف ملک سلیمان و القـابی کـه مخصـوص وزراسـت در آن ها وارد شده ، راجع به او{خواجـه جـلال الـدین تورانشـاه } اسـت ."